دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
ارزیابی کیفی آب زیرزمینی دشت صحرای باغ برای مصارف کشاورزی و صنعت
345
356
FA
توران
شیروانی
کارشناس ارشد آبیاری و زهکشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد
iman.shirvani1369@yahoo.com
ایمان
شیروانی سارویی
دانشجوی کارشناسی ارشد اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
shirvani.iman@ut.ac.ir
محمدحسین
بوچانی
دانشجوی دکتری برنامهریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
فرشید
عارف
استادیار گروه خاکشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد
parsahaghighi@ut.ac.ir
10.22059/ije.2015.58061
بررسی کیفیت آبهای زیرزمینی و پهنهبندی پارامترهای کیفی برای ارزیابی این منابع برای مصارف مختلف اهمیت بسزایی دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفیت آب زیرزمینی دشت صحرای باغ و پهنهبندی آن برای مصارف کشاورزی و صنعتی است. برای این منظور از اطلاعات دهسالۀ (1382 تا 1392) کیفی آبهای زیرزمینی این دشت استفاده شد. در این پژوهش برای بررسی خاصیت خورندگی و رسوبگذاری آب منطقه از شاخصهای اشباع لانژلیه و پایداری رایزنر استفاده شد و پارامترهای کیفی شامل کاتیونها (کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم) و آنیونها (کلر، بیکربنات) و دیگر شاخصهای وابسته مانند TDS، TH و SAR ارزیابی شدند. نتایج نشان داد میانگین شاخص LSI در آبخوان دشت 48/0 بود که به این لحاظ، آبهای زیرزمینی این منطقه پتانسیل متوسط رسوبگذاری دارند. همچنین میانگین شاخص RSI، 4/6 شد که براساس این شاخص آب زیرزمینی پتانسیل کمخوردگی دارد. ضریب تغییرات LSI بزرگتر از ضریب تغییرات RSI است؛ بنابراین، شاید بتوان گفت که LSI شاخص حساستری در مقایسه با RSI است. نتایج نشان داد میانگین مقدار EC،μS/cm 6978 است که آب زیرزمینی دشت صحرای باغ را در کلاس نامرغوب برای آبیاری قرار میدهد و مقدار pH در آبخوان منطقه بازی است و از حداقل 0/7 تا حداکثر 5/7 تغییر میکند. میانگین مقدار TDS،mg/L 493 است که آب زیرزمینی دشت صحرای باغ را در کلاس نامرغوب برای آبیاری قرار میدهد. نتایج نشان داده است کلسیم، پتاسیم و سدیم کاتیونهای غالب این آبخوان بودند.
<strong> </strong>
پهنهبندی آب زیرزمینی,خورندگی و رسوبگذاری آب,دشت صحرای باغ,کیفیت آب
https://ije.ut.ac.ir/article_58061.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58061_4fb7e5709267b0a72853e7535e9c3182.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
بررسی اثرات کاربری اراضی بر تولید رواناب با استفاده از مدل WetSpa
357
369
FA
مجید
محمدی
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران
mohammady_wme@yahoo.com
حسین
زینیوند
استادیار گروه مهندسی مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه لرستان
hzeinivand@gmail.com
حمیدرضا
مرادی
دانشیار گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس، مازندران، نور
hrmoradi1340@yahoo.com
حمیدرضا
پورقاسمی
استادیار گروه مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
hamidreza.pourghasemi@yahoo.com
حسن
فرازجو
مدیر دفتر مطالعات پایۀ شرکت آب منطقهای گلستان
mohammady.wme@gmail.com
10.22059/ije.2015.58062
هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیرات تغییر کاربری اراضی بر مؤلفههای رواناب کل، رواناب سطحی و دبی اوج در حوضۀ آبخیز باغهسالیان در استان گلستان است. نقشۀ کاربری اراضی برای سالهای 1365 و 1391 با استفاده از یک روش ترکیبی و تصاویر ماهوارهای لندست تهیه شد. با استفاده از مدل WetSpa، شبیهسازی رواناب در مقیاس روزانه برای 8 سال (5 سال اول برای واسنجی و 3 سال بعد برای اعتبارسنجی) و برای نقشههای کاربری سال 1365 و 1391 انجام شد. برای ارزیابی دقت مدل WetSpa از ضریب نشـ ساتکلیف و معیار تجمعی دقت استفاده شد. ضریب نشـ ساتکلیف برای دورۀ واسنجی و اعتبارسنجی بهترتیب 61/0 و 56/0 به دست آمد. مقدار معیار تجمعی نیز برابر با 64/0 و 62/0 برای دورۀ واسنجی و اعتبارسنجی بود. این معیارها نشان داد مدل WetSpa برای شبیهسازی رواناب در حوضۀ آبخیز باغهسالیان مناسب است. درنتیجه تغییرات کاربری از سال 1365 تا 1391، رواناب کل، رواناب سطحی و دبی اوج افزایش یافته است، درصورتیکه نسبت افزایش در رواناب سطحی نسبت به کل رواناب بیشتر بوده است. رواناب کل و رواناب سطحی برای کاربری اراضی 1365 بهترتیب برابر با 62/431، 77/158 میلیون مترمکعب و دبی اوج 45/27 مترمکعب بر ثانیه به دست آمد. این مقدار برای کاربری اراضی 1391 بهترتیب 31/480، 86/182 و 94/30 است.
<strong> </strong>
<strong> </strong>
<strong> </strong>
<strong> </strong>
حوضۀ آبخیز باغه سالیان,رواناب,کاربری اراضی,مدل WetSpa
https://ije.ut.ac.ir/article_58062.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58062_3b108ab90ef9c2491b444b3ef95d02f0.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
بررسی بیلان آب زیرزمینی دشت تویسرکان همدان به کمک مدل ریاضی مادفلو
371
382
FA
سمانه
پورمحمدی
پژوهشگر مؤسسۀ تحقیقات آب ایران و کارشناس مرکز ملی تحقیقات و مطالعات باروری ابرها (Ph.D)
s.poormohammadi@gmail.com
محمدتقی
دستورانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
dastorani@ferdowsi.um.ac.ir
هادی
جعفری
استادیار دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه صنعتی شاهرود
hmjafary@yahoo.com
محمدحسن
رحیمیان
دانشجوی دکتری مهندسی آب، دانشگاه صنعتی اصفهان و کارشناس مرکز ملی تحقیقات شوری
mhrahimian@gmail.com
مسعود
گودرزی
0000-0003-3577-739X
عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ حفاظت خاک و آبخیزداری
massoudgoodarzi@yahoo.com
زهرا
مسماریان
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه تهران، پردیس ابوریحان
s.poormohammadi@yahoo.com
فاطمه
باقری
دانشجوی دکتری آبشناسی دانشگاه صنعتی شاهرود
10.22059/ije.2015.58063
خشکسالیهای اخیر و استفادۀ بیرویه از آب زیرزمینی بهویژه برای مصارف کشاورزی از مشکلات بارز بسیاری از دشتهای کشور است. بحران آب گریبانگیر تمامی دشتهای کشور شده است و بهعلت کاهش منابع آب سطحی و خشکسالیهای پیدرپی بهناچار بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی بهصورت غیرمجاز فزونی یافته است. در این میان اطلاع از وضعیت بیلان آبی دشتها میتواند در مدیریت مناسب منابع آب منطقه کمک کند. دشت تویسرکان یکی از دشتهای مهم استان همدان است که زمینهای کشاورزی وسیعی دارد و هر ساله به وسعت آنها افزوده میشود و به تبع آن فشار به منابع آب زیرزمینی هر ساله افزایش مییابد. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی بیلان آبی دشت تویسرکان در سال آبی 1387ـ 1388 برای مدیریت بهینۀ منابع آب بهویژه برای مصارف کشاورزی است. به این منظور بعد از ترسیم خطوط همپتانسیل دشت به شناسایی ورودیها و خروجیهای دشت اقدام و بیلان آب زیرزمینی بهصورت دستی محاسبه شد. در گام بعدی با استفاده از تعیین تغییرات حجم ذخیره، صحت محاسبات بیلان دشت تعیین شد. درنهایت، با تعیین نقشههای ورودی لازم و تهیۀ اطلاعات اولیه مدل عددی مادفلو در نرمافزار GMS ران شد. نتایج نشان داد که بیلان دشت منفی و کسری مخزن به میزان 2/12- میلیون مترمکعب در سال آبی 1387ـ 1388 است. نتایج بیلان آب دستی و تغییرات حجم سطح ایستابی دشت، نتایج مدل آب زیرزمینی مادفلو را تأیید کرد.
بیلان آب زیرزمینی,دشت تویسرکان,مادفلو,.GMS
https://ije.ut.ac.ir/article_58063.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58063_b8e0c1c76eb2f29098f6fd9cca7eb75d.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
بررسی روند تغییرات کیفی منابع آب زیرزمینی دشت ایوانکی
383
394
FA
ناصر
عبادتی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر
drebadati@iiau.ac.ir
10.22059/ije.2015.58064
بررسی روند تغییرات کیفی منابع آب زیرزمینی دشت ایوانکی برای مدیریت منابع آبی مشترک استان سمنان و تهران ضرورت دارد. بدینمنظور واحدهای سنگشناسی و موقعیت گسلها با استفاده از نقشههای زمینشناسی و پیمایش میدانی مطالعه و با شناسایی موقعیت چاههای آب و همچنین بهرهبرداری از نتایج تجزیۀ نمونههای آب منطقه انجام شد و سپس نقشههای همغلظت کلر، سولفات، سدیم و... ترسیم شد. تحلیل عملکرد گسلها و تفسیر نقشههای رسمشده نشان داد که بیشترین تمرکز شوری در بخش شرقی و جنوبی دشت بوده است و روند تغییرات آنها، از ارتفاعات به سمت مرکز و غرب محدوده بوده که منطبق با مسیر رودخانۀ اصلی است. با توجه به نتایج کیفی آب، نواحی شرقی و جنوبی دشت تیپ کلرورسدیم دارند و غالب آبهای نمونهبرداریشده با کیفیتی در حد متوسط تا کاملاً نامطبوع قرار دارند. این آبها از نظر بیکربنات و منیزیم وضعیت مناسبتری نسبت به سایر یونها دارند. بهترین کیفیت آب در مناطق غربی و بدترین آنها در مناطق شرقی و جنوبی که به تودههای تبخیری نزدیک هستند، قرار دارد. با رسم نمودار ویلکوکس مشخص شد نواحی شرقی و جنوبی در بدترین طبقهبندی ویلکوکس قرار گرفتهاند و از نظر مصارف کشاورزی، مناسب نیستند. آب نواحی مرکزی دشت شوری و هدایت الکتریکی کمتر و برای کشاورزی وضعیت مطلوبتری دارند.
<strong> </strong>
<strong></strong>
آبخوان,ایوانکی,کیفیت آب,هیدروژئولوژی
https://ije.ut.ac.ir/article_58064.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58064_8a78c732efb230a3d74a75ccba4730f4.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
بررسی روند تغییرات کیفی و سطح ایستابی آبهای زیرزمینی در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه
395
404
FA
سعید
مهری
دانشجوی کارشناسی ارشد GIS، دانشکدۀ مهندسی ژئودزی و ژئوماتیک، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
smehri@mail.kntu.ac.ir
علی اصغر
آل شیخ
0000-0001-9537-9401
استاد گروه مهندسی GIS، دانشکدۀ مهندسی ژئودزی و ژئوماتیک، دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی
alesheikh@kntu.ac.ir
زهرا
جوادزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی طبیعت، دانشکدۀ علوم و فنون نوین دانشگاه تهران
zahra.javadzade@ut.ac.ir
10.22059/ije.2015.58065
کیفیت آبهای زیرزمینی، تأثیر مستقیم بر زندگی جوامع بشری دارد و پایش کیفیت این منابع از اهمیت ویژهای برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی روند تغییرات کیفی و سطح ایستابی آبهای زیرزمینی در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه است که میزان مناسببودن صرف این منابع برای مصارف کشاورزی و شرب با استفاده از نمودارهای ویلکوکس و شولر، در دو دشت تسوج و شیرامین، بررسی شد. کلاس غالب آب زیرزمینی در دو دشت بهترتیب، برای مصارف کشاورزی، با نمودار ویلکوکس، C3S1 و C2S4و برای مصارف شرب، با نمودار شولر، «خوب» و «نامطبوع» طبقهبندی شد. بررسی میانگین پارامترهای EC، PH، SO4، TH، TDS، Mg، Ca و Cl در بازۀ زمانی سالهای 1382ـ 1393 نشان داد که کیفیت آب در هر دو دشت، در گذر زمان کاهش یافته است. میانگین همبستگی روند تغییرات مکانی سطح ایستابی و Ec، در دشت، 37/0- محاسبه شد که نشاندهندۀ افزایش شوری با کاهش سطح آب آبخوان است. سطح ایستابی آبخوان تسوج، بهطور متوسط، سالانه 18 سانتیمتر و حجم آن، 27/1 میلیارد مترمکعب کاهش داشته است؛ اما آبخوان دشت شیرامین سالانه 1 سانتیمتر افزایش سطح و 006/0 مترمکعب افزایش حجم داشته است. نتایج نشان داد که با کاهش کیفیت منابع آبی، میزان برداشت سالیانه از آبخوانها، کاهش مییابد. این یافته را میتوان ناشی از نامناسببودن آبها برای مصارف گوناگون مانند کشاورزی دانست. با توجه به نتایج، انجام طرحهای مختلف برای کنترل شوری و اجرای سیستمهای مناسب زهکشی در اراضی کشاورزی، برای حفظ میزان تولیدات کشاورزی، پیشنهاد میشود.
آنالیز مکانی,دریاچۀ ارومیه,کیفیت آب,نمودار ویلکوکس,نمودار شولر
https://ije.ut.ac.ir/article_58065.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58065_50d33b0e2443d5f8e48781899b2a6982.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
پایش تغییرات دورهای و مکانی استفاده از سرزمین در حوضۀآبخیز شازند
405
415
FA
علی اکبر
داودی راد
دانشجوی مقطع دکتری رشتۀ علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
aa.davudirad@modares.ac.ir
سید حمیدرضا
صادقی
0000-0002-5419-8062
استاد، گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
sadeghi@modares.ac.ir
امیر
سعدالدین
0000-0002-4192-4010
دانشیار، دانشکدۀ مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
amir.sadoddin@gmail.com
10.22059/ije.2015.58066
پژوهش حاضر با هدف پایش تغییرات کاربری اراضی در حوضۀ آبخیز شازند در بازۀ زمانی 1352 تا 1393 در چهار دوره با سیاستهای توسعهای متفاوت، از طریق بررسی تغییرات خالص کاربریها و تبدیل کاربریها به یکدیگر در مدلساز تغییر سرزمین (LCM) و در قالب زیرحوضههای منطقۀ بررسیشده انجام شد. در بازۀ زمانی مطالعهشده مراتع حدود 380 کیلومترمربع کاهش یافته و سطح اراضی کشاورزی دیم و آبی در دورۀ اول و دوم بهترتیب 100 و 150 کیلومترمربع افزایش و پس از آن کاهش یافتهاند. سطح باغها طی بازۀ زمانی مطالعهشده بهویژه در دورۀ سوم با بیشترین میزان رشد سالانه 265/0 درصد، روند افزایشی داشت. بیشترین افزایش سطح مناطق مسکونی در دورۀ دوم و سوم (60 درصد) و اراضی بایر و رهاشده در دورۀ سوم و چهارم (49/23 درصد) مشاهده شد. نتایج بررسی تغییرات مکانی کاربری برحسب زیرحوضه نیز نشان داد در ابتدای دورۀ مطالعاتی، بیشترین میزان تغییر کاربری در زیرحوضههای کوهستانی مانند ازنا و نهرمیان صورت گرفته و با شروع توسعۀ صنعتی به سمت زیرحوضۀ دشتی گرایش پیدا کرده است. بهطورکلی، بیشترین تغییر کاربری در دورۀ دوم (96/32 درصد) دیده شد. الگو و روند تغییرات کاربری اراضی بهویژه گسترش فعالیتهای صنعتی در منطقه نشان میدهد که نوع مدیریتها، برنامهها و سیاستهای توسعهای در این زمینه نقش مهمی داشته و وضعیت فعلی منطقه را رقم زده است. بنابراین، هر برنامۀ مدیریت سرزمین در منطقه باید با در نظر گرفتن الگوهای مکانی و زمانی تغییرات کاربری اراضی و برنامههای توسعهای منطقه و در قالب مدیریت سازگار طراحی شود.
<strong> </strong>
آبخیزداری سازگار,پایش تغییرات کاربری اراضی,توسعۀ صنعتی,مدیریت آبخیز,مدیریت سرزمین
https://ije.ut.ac.ir/article_58066.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58066_08ada22a39bfc86a5821e0bd6791a226.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
پایش و پیشبینی وضعیت خشکسالی با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد (SPI) و شبکۀ عصبی پرسپترون چندلایه (مطالعۀ موردی: استان های تهران و البرز)
417
428
FA
محمدحسین
جهانگیر
0000-0002-0991-7646
استادیار گروه انرژیهای نو و محیط زیست، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
mh.jahangir@ut.ac.ir
میمنه
خوش مشربان
دانشجوی کارشناسی ارشد رشتۀ مهندسی طبیعت، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
khoshmashrabanm@ut.ac.ir
حسین
یوسفی
0000-0002-6372-5127
استادیار گروه انرژیهای نو و محیط زیست، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
hosseinyousefi@ut.ac.ir
10.22059/ije.2015.58068
خشکسالی یکی از پدیدههای تکرارشونده در تمامی نقاط با اقلیمهای پربارش و کمبارش است و بلایی طبیعی بهشمار میرود. ایران نیز از جمله کشورهایی است که با این پدیده در نقاط مختلف بهخصوص حوضۀ رودخانهها درگیر است. استان تهران بهدلیل اهمیت آن از نظر سیاسی و اجتماعی با رشد روزافزون جمعیت مواجه است که این امر به کاهش منابع آبی این استان دامن میزند. در این پژوهش به استان البرز که در گذشته یکی از شهرهای استان تهران محسوب میشد، توجه شد. خسارات واردشده از خشکسالی به این منطقه از نوع اقتصادیـ اجتماعی است. در این پژوهش پایش و پیشبینی وضعیت خشکسالی، با استفاده از اطلاعات بارش 38 ایستگاه بارانسنجی در محدودۀ دو استان تهران و البرز، بهوسیلۀ شاخص بارندگی استاندارد (SPI) در بازۀ زمانی 31 ساله بین سالهای آبی 1362ـ 1363 تا 1392ـ 1393 در میانگینهای زمانی 3، 6، 9، 12 و 24 ماهه انجام گرفت. نتایج بررسی شاخص SPI12 نشان داد حدود نیمی از ایستگاه در کل دورۀ مطالعاتی وضعیت نرمال داشتهاند و حدود یکسوم ایستگاهها در این مدت وضعیت خشکسالی را پشت سر گذاشتهاند. با توجه به مقادیر عددی شاخص SPI دو بازۀ زمانی 1375ـ 1376 و 1377ـ 1378 بهعنوان سالهایی که یک دورۀ کامل خشکسالی را تجربه کردهاند، انتخاب شدند. دورههای خشکسالی شدید و خیلی شدید، شدیدترین مقدار خشکسالی (کمترین مقدار SPI) برای تعدادی از ایستگاهها در دورههای 3، 6، 9، 12 و 24 ماهه محاسبه شد. همچنین پیشبینی با روش شبکۀ عصبی پروسپترون چندلایه انجام شد بهطوریکه حاصل به مقادیر مشاهداتی بسیار نزدیک بود.
<strong> </strong>
استان تهران,پهنه بندی,پیش بینی خشکسالی,شاخص بارندگی استاندارد,شبکۀ عصبی پروسپترون
https://ije.ut.ac.ir/article_58068.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58068_71ac8a964a2c651b95329a5c0d366d94.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
تحلیل الگوی وقوع ماههای پرباران و کمباران در استان گلستان با استفاده از روش آنالیز توانی
429
443
FA
رئوف
مصطفیزاده
0000-0002-0401-0260
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی
raoofmostafazadeh@uma.ac.ir
مهدی
وفاخواه
0000-0002-8113-9113
دانشیار گروه مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس
vafakhah@modares.ac.ir
محسن
ذبیحی
دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد
mohsen.zabihi@modares.ac.ir
10.22059/ije.2015.58069
دورههای مرطوب و خشک میتواند بهعنوان ماههای متوالی با مقادیر بیشتر یا کمتر از یک حد آستانۀ مشخص تعریف شود. در پژوهش حاضر خصوصیات دورههای پرباران و کمباران در سریهای زمانی بارش ماهانۀ 40 ایستگاه هواشناسی در استان گلستان در یک دورۀ 34 سالۀ آماری تجزیه و تحلیل شده است. طول دورۀ ماههای پرباران و کمباران و نیز توالی وقوع آنها محاسبه و در دورههای 1 تا 9 ماهه تحلیل شد. براساس نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از روش آنالیز توانی، الگوی تداوم دورههای ماهانۀ خشک و مرطوب در هر ایستگاه مشخص شد. وقوع طولانیترین دورۀ کمباران (9 ماه) در مرکز استان گلستان در ایستگاههای تمر و مینودشت بهترتیب با 6 و 5 بار تکرار، اتفاق افتاده است. این در حالی است که وقوع طولانیترین دورۀ پرباران (9 ماه) تنها در ایستگاه بهلکهداشلی 2 تکرار داشته است. همچنین در دورههای سهماهۀ متوالی و طولانیتر، تعداد وقوع دورههای کمباران در ایستگاههای واقع در بخش شمالی استان گلستان اتفاق افتاده است. براساس تفسیر نتایج پلاتهای لگاریتمی دوگانه (فراوانی وقوع به ازای طول دوره)، میتوان الگوهای وقوع دورههای پرباران و کمباران در ایستگاههای واقع در مناطق مختلف بارشی را با هم مقایسه کرد. کاربرد روش آنالیز توانی بهمنظور درک بهتر الگوی وقوع دورههای خشک و مرطوب در سایر مناطق اقلیمی پیشنهاد میشود.
<strong></strong>
الگوی توالی,پلات لگاریتمی دوگانه,دورۀ خشک و مرطوب,روابط توانی,وقوع خشکسالی
https://ije.ut.ac.ir/article_58069.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58069_a3c9fd0e647e3bed22538704de7f7769.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
جداسازی اثرات تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بر رواناب حوضۀ آبخیز بختگان
445
454
FA
حمیدرضا
قرهچایی
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
gharechaei@ut.ac.ir
علیرضا
مقدم نیا
دانشیار، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
a.moghaddamnia@ut.ac.ir
آرش
ملکیان
دانشیار، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج
malekian@ut.ac.ir
آزاده
احمدی
استادیار، دانشکدۀ عمران، دانشگاه صنعتی اصفهان، اصفهان
aahmadi@cc.iut.ac.ir
10.22059/ije.2015.58070
اکوسیستمهای مناطق خشک و نیمهخشک حساسیت بسیار زیادی در برابر تغییرات دارند. نوسانات در متغیرهای اقلیمی و افزایش فعالیتهای انسانی دگرگونی در فرایندهای هیدرولوژیکی این اکوسیستمها و به تبع آن تخریب ساختار آنها را بهدنبال دارد. در این پژوهش بهمنظور ارزیابی کمّی تأثیرات تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی بر فرایندهای هیدرولوژیکی حوضۀ آبخیز بختگان، دادههای هیدروـ اقلیمی این حوضه در دورۀ آماری 1351ـ 1391 تجزیه و تحلیل شد. ترکیب آزمونهای آماری در تحلیل روند و تعیین نقاط تغییر آشکار ساختند که رواناب حوضه در 40 سال گذشته کاهش معناداری داشته است. نقطۀ تغییر رخداده در رواناب در سال 1378؛ رواناب سالانۀ این حوضه را به دو دوره تقسیم کرد. دورۀ 1351ـ 1378 بهمنزلۀ دورۀ پایه برای واسنجی و اعتبارسنجی و دورۀ 1379ـ 1391 دورهای که تأثیرات فعالیتهای انسانی بر رواناب مشهود بوده است، بهمنظور پردازش مدل استفاده شد. سپس روش تحلیل حساسیت هیدرولوژیک رویکردی بود که براساس بارش و تبخیر تعرق پتانسیل، تأثیرات تغییرپذیری اقلیمی و فعالیتهای انسانی روی رواناب را ارزیابی کرد. با توجه به تحلیلهای انجامشده سهم تغییرپذیری اقلیمی در کاهش رواناب حوضۀ آبخیز بختگان 45/62 درصد و سهم فعالیتهای انسانی 55/37 درصد برآورد شد. این نتایج میتواند بهمنظور تهیۀ منبعی برای ارزیابی و مدیریت منابع آب و حفظ یکپارچگی اکوسیستم منطقهای بسیار مفید باشد.
<strong> </strong>
<strong><br clear="all" /> </strong>
تغییرپذیری اقلیمی,حوضۀ آبخیز بختگان,روش تحلیل حساسیت هیدرولوژیکی,فعالیتهای انسانی
https://ije.ut.ac.ir/article_58070.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58070_0ad6b9f598754c48b102cf4bd6a30e4a.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
عدم قطعیت حداکثر بارش روزانه تحت سناریوهای انتشار گازهای گلخانهای در افق 2040 (مطالعۀ موردی: استان خراسان رضوی)
455
465
FA
حسام
سیدکابلی
استادیار گروه مهندسی عمران، دانشگاه صنعتی جندیشاپور
hkaboli@jsu.ac.ir
10.22059/ije.2015.58072
امروزه افزایش غلظت گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای بشری عامل اصلی تغییرات آب و هوایی بهشمار میآید. افزایش دمای جهانی نیز فراوانی وقوع بارشهای حدی را در بسیاری از مناطق دگرگون ساخته است. این پژوهش تحلیلی از چگونگی تغییر فراوانی بیشترین بارش روزانه در استان خراسان رضوی تحت سه سناریوی انتشار گازهای گلخانهای در دورۀ 2021- 2040 ارائه میکند. سریهای بیشترین بارش روزانه در دورۀ آتی برای 23 ایستگاه بررسیشده با توسعۀ یک مدل ریزمقیاس نمایی ناپارامتریک برای مناطق خشک و نیمهخشک تصویرسازی میشوند. عدم قطعیت سناریوهای تغییر اقلیم نیز با استفاده از یک برآوردگر پارامتریک در سه سطح ریسک (25، 50 و 75 درصد) به تفکیک نوع سناریوی انتشار فرموله شدند. تحلیل فراوانی سریهای حداکثر نشان میدهد که شدت بارشهای روزانه در سطح ریسک 50 درصد نسبت به دورۀ پایه 1993ـ 2012 بین 9/22- درصد تا 5/20 درصد تغییر خواهد کرد، که دورههای بازگشت بالاتر دامنۀ وسیعتری از تغییر را بهخود اختصاص دادهاند. بهطورکلی، مناطق مرکزی و جنوبی افزایش کمتری را نسبت به نواحی شمالی استان شاهد خواهند بود. با افزایش غلظت گازهای گلخانهای نیز نواحی بیشتری دچار کاهش بارشها میشوند، که این تأثیر بر بارشها با دورۀ بازگشت کمتر، شدیدتر خواهد بود. همچنین مناطق پرباران شدت سیلخیزی بیشتری را پیش رو خواهند داشت؛ و درمقابل مناطق کمباران کاهش شدیدتری را متحمل میشوند. با کاهش سطح ریسک نیز بیشترین بارش روزانه در آینده افزایش خواهد یافت؛ که به این موضوع باید در طراحی سازههای پراهمیت توجه خاص شود.
<strong> </strong>
<strong> </strong>
<strong> </strong>
بارش روزانه,تغییر اقلیم,خراسان رضوی,ریزمقیاس نمایی,عدم قطعیت
https://ije.ut.ac.ir/article_58072.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58072_c2df1472b0afde4b59fb9938d75c4498.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
مقایسۀ عملکرد مدل هیدرولوژیکی نیمهتوزیعی SWAT و مدل یکپارچۀ HEC-HMS در شبیهسازی دبی جریان (مطالعۀ موردی: حوضۀ آببخشا)
467
479
FA
محمد سهیل
رضازاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت منابع آب، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
soheilrzzdh@hotmail.com
معین
گنجعلیخانی
دانش آموختۀ کارشناسی ارشد مدیریت منابع آب، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
ganjalikhani@gmail.com
محمد
ذونعمت کرمانی
دانشیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران
zounemat@uk.ac.ir
10.22059/ije.2015.58074
مطالعات سیل و کنترل سیلاب یکی از مباحث اصلی مرتبط با علم هیدرواکولوژی است که از نتایج آن در مدیریت اراضی و تغییر کاربری مناطق مد نظر استفاده میشود. این در حالی است که مدلهای هیدرولوژیکیای که برای شبیهسازی حوضههای آبخیز استفاده میشوند عموماً به دو گروه یکپارچه و توزیعی تقسیم میشوند. بهعلت تفاوت مدلهای هیدرولوژیکی در استفاده از دادهها و روشهای مختلف برای شبیهسازی جریان، شناسایی مدلی کارآمد که با توجه به اینکه بیشتر حوضههای آبخیز کشور فاقد ایستگاههای اندازهگیری به تعداد کافی هستند، بتواند شبیهسازی را در کوتاهترین زمان و با کمترین هزینه بهطور مطلوب انجام دهد، امری ضروری است. در پژوهش حاضر بهمنظور مقایسۀ عملکرد مدلهای نیمهتوزیعی و یکپارچه در شبیهسازی حوضههای آبخیز از مدل SWAT در شبیهسازی دبی جریان رودخانه بهعنوان یک مدل نیمهتوزیعی و مدل HEC-HMS بهعنوان مدل یکپارچه استفاده شد. بدینمنظور از دادههای ۳۱ سالۀ حوضۀ آبخیز آببخشا واقع در شهرستان بردسیر استان کرمان شامل کلیۀ اطلاعات ایستگاههای هیدرومتری و هواشناسی منطقه استفاده شد. یافتههای بهدستآمده از پژوهش برتری نتایج مدل SWAT را نسبت به مدل HEC-HMS نشان میدهد. بهطوریکه مدل نیمهتوزیعی SWAT در مرحلۀ اعتبارسنجی با ضریب تعیین معادل ۷۱/۰ و ضریب راندمان برابر با ۶۸/۰ دقتی بیشتر از مدل HEC-HMS با ضریب تعیین معادل ۵۸/۰ و ضریب راندمان برابر با ۴۸/۰ را داراست. از مهمترین دلایل برتری مدل نیمهتوزیعی نسبت به مدل یکپارچه میتوان به مواردی همچون داشتن مولد اقلیمی و امکان بهکارگیری واحد پاسخ هیدرولوژیک در آن اشاره کرد.
ک حوضۀ آبخیز آببخشا,مدل نیمهتوزیعی,مدل یکپارچه,SWAT,HEC-HMS
https://ije.ut.ac.ir/article_58074.html
https://ije.ut.ac.ir/article_58074_9c2fa71acbc714474cf76a3d2a7ee401.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
2
4
2015
12
22
چکیده های انگلیسی
1
11
FA
10.22059/ije.2015.59960
https://ije.ut.ac.ir/article_59960.html
https://ije.ut.ac.ir/article_59960_08cf5b35f0941a1926ebecd297c29791.pdf