دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
تأثیر سیستم ریشهای علف و تیور بر پارامترهای مقاومت برشی ساحل رودخانه (مطالعۀ موردی: رودخانۀ کر)
727
738
FA
حسین
حمیدیفر
استادیار بخش مهندسی آب، دانشگاه شیراز
hamidifar@shirazu.ac.ir
مهدی
بهرامی
0000-0002-9935-7899
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه فسا
mehdibahrami121@gmail.com
محمدجواد
امیری
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه فسا
amiriboogar@yahoo.com
10.22059/ije.2018.234283.615
فرسایش کنارهای در رودخانهها خسارتهای زیادی را به اراضی مجاور تحمیل میکند و تغییر ریختشناسی رودخانهها را به همراه دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی کارایی علف وتیور در افزایش مقاومت برشی خاک و کاهش فرسایش سواحل رودخانهها صورت گرفته است. تغییرات پارامترهای ساختاری علف وتیور شامل <em>RAR</em>، <em>RDR</em>، <em>RDDI</em> و <em>RLD</em> در اعماق مختلف و همچنین توسعۀ عرضی و عمقی ریشه بررسی شد. با بررسی سه فاصلۀ مختلف بین بوتههای وتیور، فاصلۀ 30 سانتیمتری بین بوتهها به عنوان فاصلۀ بهینه مشخص شد. نتایج نشان داد علف وتیور سبب افزایش بیش از 104 درصدی چسبندگی و حدود 83 درصدی زاویۀ اصطکاک داخلی در مقایسه با حالت بدون ریشه شده است. مقایسۀ بین پارامترهای مختلف نشان داد بهترتیب پارامترهای <em>RAR</em> و <em>RDR</em> مناسبترین پارامتر برای محاسبۀ چسبندگی و زاویۀ اصطکاک داخلی خاک در حضور ریشۀ وتیور هستند. همچنین، با انجام مقایسهای بین وتیور و برخی گونههای درختی منطقه از نظر مقاومت کششی ریشه، مدت زمان لازم برای استقرار گیاه، مقاومت در برابر خشکسالی و قابلیت خودترمیمی مشخص شد که علف وتیور در مقایسه با سایر گونههای گیاهی متداول، مناسبتر است و میتواند به عنوان جایگزین مناسبی برای محافظت سواحل رودخانه در برابر فرسایش استفاده شود.
پوشش گیاهی,حفاظت سواحل رودخانه,رسوب,روش بیولوژیک,فرسایش کناره
https://ije.ut.ac.ir/article_67500.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67500_480fea8e72ad03e234fc3081c09ab05a.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مقایسۀ کارایی مدلهای شبکۀ عصبی مصنوعی، منطق فازی و جنگل تصادفی در برآورد پارامتر قابلیت انتقال آبخوان دشت ملکان
739
751
FA
حسین
نوروزی قوشبلاغ
دانشجوی دکتری هیدروژئولوژی، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
hosseinnorouzi168@yahoo.com
عطا الله
ندیری
0000-0001-9211-0546
دانشیار هیدروژئولوژی، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
nadiri@tabrizu.ac.ir
اصغر
اصغری مقدم
استاد هیدروژئولوژی، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
moghaddam@tabrizu.ac.ir
مریم
قرهخانی
دانشجوی دکتری هیدروژئولوژی، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
m.gharekhani90@gmail.com
10.22059/ije.2018.239914.707
آبخوان دشت ملکان به عنوان یکی از آبخوانهای حوضۀ دریاچۀ ارومیه، به مدیریت صحیح کمی و کیفی نیاز دارد. روشهای مختلفی از جمله انجام آزمون پمپاژ، روشهای آزمایشگاهی، استفاده از ردیابها و روشهای ژئوفیزیکی برای ارزیابی پارامترهای هیدروژئولوژیکی و مدیریت مناسب آبخوانها وجود دارد. هر چند تعبیر و تفسیر دادههای بهدستآمده از آزمون پمپاژ، بهترین روش تخمین پارامترهای هیدروژئولوژیکی آبخوان است، اما این روش پرهزینه، وقتگیر و نتایج آن مختص به مناطق محدودی خواهد بود. با توجه به اینکه مدلهای هوش مصنوعی تواناییهایی در برآورد پارامترهای هیدروژئولوژیکی نشان دادهاند، در تحقیق حاضر کارایی مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی، منطق فازی و جنگل تصادفی در برآورد پارامتر قابلیت انتقال آبخوان دشت ملکان بررسی شده است. پارامترهای ژئوفیزیکی و هیدروژئولوژیکی مرتبط با قابلیت انتقال، از جمله مقاومت عرضی، هدایت الکتریکی، ضخامت آبخوان و هدایت هیدرولیکی به عنوان مهمترین ورودی در این مدلها در نظر گرفته شده است. بر اساس نتایج بهدستآمده از بین مدلهای شبکۀ عصبی و فازی و جنگل تصادفی، مدل جنگل تصادفی دقت و توانایی بیشتری در شبیهسازی داشته است. نتایج بهدستآمده از شبیهسازی ( 96/0 = AUC، 001/0 = MSE و 986/0= R2) و تعیین مهمترین پارامترهای تأثیرگذار در پیشبینی قابلیت انتقال، گویای برتری این مدل نسبت به مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی و منطق فازی در بحث پیشبینی است.
آبهای زیرزمینی,جنگل تصادفی,دشت ملکان,قابلیت انتقال,هوش مصنوعی
https://ije.ut.ac.ir/article_67501.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67501_2c222de3703d8c8ea688fea4ccb8f63c.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
تعیین دبی زیستمحیطی بومی سفیدرود
753
762
FA
فاطمه
فتاحپور
کارشناس ارشد مهندسی منابع آب، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران
fattahpour135@alumni.ut.ac.ir
کیومرث
ابراهیمی
0000-0002-9914-4383
استاد مهندسی منابع آب، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران
ebrahimik@ut.ac.ir
سوگند
بیات
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشکدۀ مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران
sogand.bayat@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.240350.711
دبی زیستمحیطی توصیفی از زمانبندی، کیفیت و کمیّت آب مورد نیاز برای پایداری اکوسیستم آبی است. هدف مقالۀ حاضر، ارزیابی روشهای متداول تعیین دبی زیستمحیطی و ارائۀ روش بومی سفیدرود است. دبی زیستمحیطی سفیدرود با کمک روشهای هیدرولوژیکی، هیدرولیکی و شبیهسازی زیستگاه بررسی شد و نتایج بهدستآمده به صورت یک پیشنهاد بومی در غالب درصدی از میانگین دبی سالانه بیان شد. طبق ابلاغیۀ وزارت نیرو، شیوۀ تعیین دبی زیستمحیطی روش تنانت (هیدرولوژیکی) است. این روش به همراه روش محیط ترشده (هیدرولیکی) با سه ایدۀ متفاوت به کار گرفته شد و در روش شبیهسازی زیستگاه نیز فیلماهی به عنوان گونۀ شاخص انتخاب و دبی زیستمحیطی مطابق با شرایط زندگی گونۀ هدف بررسی شد. مزایا و محدودیتهای روشهای بررسیشده معرفی شد. بر اساس نتایج بهدستآمده از مقادیر محاسباتی و ضعفها و قوتهای آنها بهترتیب 20 و 30 درصد میانگین دبی سالانه برای حفظ سلامت رودخانه در شرایط ضعیف تا نسبتاً خوب پیشنهاد شد. در نهایت، روش ترکیبی شبیهسازی زیستگاه و بیشترین انحنای محیط خیسشده برای تعیین کمترین دبی زیستمحیطی و بهبود شرایط اکوسیستم منطقه به عنوان روش بومی سفیدرود پیشنهاد شد.
تنانت,حقابۀ زیستی,رودخانه,گونۀ شاخص,محیط خیسشده
https://ije.ut.ac.ir/article_67502.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67502_35df20aee8535ba2e3698fa4cdfdf55c.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
کاربرد الگوریتم ژنتیک در بهینهسازی عملکرد سیستم استنتاج فازی-عصبی تطبیقی به منظور پیشبینی بیشترین دمای هوا (مطالعۀ موردی: شهر اصفهان)
763
775
FA
مهران
منوچهرینیا
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی و مدیریت منابع آب، دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه سمنان
mehran3560@gmail.com
آرمین
آزاد
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی و مدیریت منابع آب، دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه سمنان
armin.azad1@yahoo.com
سعید
فرزین
استادیار گروه مهندسی آب و سازههای هیدرولیکی، دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه سمنان
saeed.farzin@semnan.ac.ir
حجت
کرمی
استادیار گروه مهندسی آب و سازههای هیدرولیکی، دانشکدۀ مهندسی عمران، دانشگاه سمنان
hkarami@semnan.ac.ir
10.22059/ije.2018.241766.726
الگوریتمهای موجود برای آموزش سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS) باوجود کاربرد فراوان، نقایصی همچون بهدامافتادن در بهینۀ محلی دارند. در پژوهش حاضر، کاربرد الگوریتمهای بهینهسازی ژنتیک (GA)، ازدحام ذرات (PSO)، کلونی مورچگان برای محیطهای پیوسته (ACOR) و تکامل تفاضلی (DE)، در توسعه و بهبود عملکرد ANFIS بررسی شد. بهعنوان مطالعۀ موردی، بیشترین دمای ماهانۀ شهر اصفهان در بازۀ زمانی 64 ساله (1330-1393)، شبیهسازی و تحلیل شد. به این منظور، ابتدا با استفاده از آنالیز حساسیت، مناسبترین ورودیها برای هر یک از افقهای پیشبینی (یک ماه، یک تا سه سال) انتخاب شد. سپس، بیشترین دما بهوسیلۀ مدلهای هیبریدی ANFIS-GA، ANFIS-PSO، ANFIS-DE، ANFIS-ACOR و مدل ANFIS پیشبینی شد. در ادامه، عملکرد هر یک از مدلها با استفاده از شاخصهای آماری R<sup>2</sup>، RMSE و MAE ارزیابی شد. نتایج نشان داد مدل ANFIS-GA، بهعنوان مناسبترین مدل، دقت عملکرد ANFIS را در پیشبینی افقهای یک ماه و یک تا سه سال آینده در R<sup>2</sup> بهترتیب به مقدار 06/0، 07/0، 08/0 و 12/0 و در RMSE به میزان 09/0، 09/0، 16/0 و 1/0 بهبود داده است. پس از آن، بهترتیب ANFIS-DE و ANFIS-PSO مناسبترین دقت را داشتند. از سوی دیگر، ANFIS با بیشترین خطا و کمترین R<sup>2</sup>، بهعنوان ضعیفترین مدل شناخته شد. نتایج نشان داد مدلهای هیبریدی پیشنهادی، با استفاده از تکنیک جستوجوی سراسری و جلوگیری از بهدامافتادن در بهینۀ محلی، عملکرد ANFIS را بهطور مطلوبی بهبود دادهاند. مدلهای پیشنهادی پتانسیل زیادی بهمنظور استفاده در سایر مسائل مرتبط با هیدرولوژی و منابع آب دارند.
الگوریتمهای تکاملی هیبریدی,الگوریتم ژنتیک,جواب بهینۀ محلی,دمای هوا,سیستم استنتاج فازی- عصبی
https://ije.ut.ac.ir/article_67503.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67503_81d2e2f008c1dc4554c502cc93a77480.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
ارزیابی تغییرات جریان آینده تحت سناریوهای مختلف تغییر اقلیم برحوضه آبریز رودخانۀ گاماسیاب
777
789
FA
شهابالدین
زارعزاده مهریزی
دانشآموخته دکتری آبخیزداری، گروه مهندسی منابع طبیعی، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
shahabazar13@gmail.com
اسداله
خورانی
دانشیار، گروه جغرافیا، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
agroclimatologist@gmail.com
جواد
بذرافشان
دانشیار، گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، کرج، ایران
jbazr@ut.ac.ir
امالبنین
بذرافشان
0000-0003-2524-3992
استادیار، گروه مهندسی منابع طبیعی، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران
bazrafshan1361@gmail.com
10.22059/ije.2018.242453.732
تغییر اقلیم با توجه به ظرفیت محدود اکوسیستمها میتواند موجب بروز مشکلاتی در تأمین آب قابل دسترس برای رفع نیاز بشر شود و بر توانایی منطقهای در مواجهه با بلایای طبیعی مرتبط با آب تأثیر بگذارد. یکی از مشخصههای طبیعی رودخانۀ گاماسیاب احتمال وقوع سیلاب و خطرات ناشی از آن است. بنابراین مطالعات هیدرولوژیکی تحت شرایط تغییر اقلیم برای ساماندهی و مدیریت آن ضروری است. لزوم استفاده از مدلهای سری CMIP5 در پژوهشهای جدید با توجه به دقت زیاد آنها و کمبود کارهای پژوهشی به وسیلۀ این مدلها در کشور ما، سبب شد در پژوهش حاضر از خروجیهای چهار مدل سری CMIP5 و دو سناریوی RCP2.6 و RCP8.5 برای آیندۀ نزدیک (2020-2049 میلادی) و آیندۀ دور (2070-2099 میلادی) استفاده شود. نتایج نشان میدهد مقدار بارندگی سالانۀ حوضه در پنج ایستگاه بررسیشده با توجه به سناریوهای مد نظر و دورههای زمانی مختلف بین 6/31- تا 8/52 درصد تغییر خواهد کرد. میانگین کمترین و بیشترین دمای ماهانه در ایستگاه کرمانشاه به ترتیب حداکثر تا C°75/2 و C°15/2 و در ایستگاه همدان به ترتیب حداکثر تا C°43/3 و C° 26/4 با توجه به سناریوهای مختلف افزایش مییابد. در این پژوهش از مدل SWAT برای شبیهسازی هیدرولوژیکی جریان استفاده شد. نتایج ضمن تأیید کارایی مدل SWAT در شبیهسازی دبی حوضه، نشان داد میزان تغییرات رواناب حاصل از خروجی مدل CSIRO-Mk تحت سناریوهای مختلف نسبت به دورۀ مشاهداتی از 3/42 – تا 8/17 درصد متغیر خواهد بود. نتایج تحقیق ضرورت بهکارگیری تدابیر لازم بهمنظور سازگاری با تغییر اقلیم در سیاستهای آتی مدیریت حوضۀ گاماسیاب تأکید میکند.
تغییر اقلیم,حوضۀ گاماسیاب,شبیهسازی
https://ije.ut.ac.ir/article_67504.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67504_a1402bb5e9cfee8b1b9460f3f84c0e35.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
ارزیابی وضعیت هیدروژئوشیمی آبخوان دشت سلماس با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره
791
800
FA
کیوان
نادری
دانشجوی دکتری هیدروژئولوژی، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
keiwan.naderi@yahoo.com
عطا الله
ندیری
0000-0001-9211-0546
دانشیار، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
nadiri@tabrizu.ac.ir
اصغر
اصغری مقدم
استاد، دانشکدۀ علوم طبیعی، دانشگاه تبریز
moghaddam@tabrizu.ac.ir
مهدی
کرد
استادیار، دانشکدۀ علوم، دانشگاه کردستان
m.kord@uok.ac.ir
10.22059/ije.2018.242803.737
برای درک بهتر فرایندهای هیدروژئوشیمیایی در آبخوان دشت سلماس، روشهای گرافیکی و آماری چندمتغیره برای تفسیر نتایج بهدستآمده از آنالیز نمونهها به کار برده شدند. نتایج دیاگرام پایپر و دیاگرام بسط دادهشدۀ دورو نشان میدهند تیپ غالب آب زیرزمینی بیکربنات کلسیم – منیزیم است و در قسمتهای انتهایی و جنوب شرقی دشت تیپ مختلط نیز دیده میشود. آنالیز خوشهای سلسلهمراتبی (HCA)، پنج گروه مختلف آب زیرزمینی را نشان میدهد (HC1 تا HC5). این روش به خلاف روشهای گرافیکی، توانایی نشاندادن تأثیر غلظت نیترات در طبقهبندی نمونهها را دارد. نمودارهای استیف مربوط به گروههای HC1 تا HC5، سه منشأ اصلی برای آب زیرزمینی در دشت سلماس را آشکار میکنند، به طوری که سه گروه HC1 تا HC3 آبهایی هستند که از سنگهای آهکی و دولومیتی نشئت گرفتهاند. در گروه HC4، Cl<sup>ˉ</sup> و Na<sup>+</sup> غالب هستند و آبهای شور را نشان میدهند. گروه HC5 آبهایی هستند که تحت تأثیر انحلال ساده یا اختلاط قرار گرفتهاند. براساس نتایج تحلیل عاملی (FA)، سه عامل اصلی مؤثر بر هیدروشیمی آبخوان دشت سلماس شناسایی شدند که 03/85 درصد از واریانس کل دادهها را شامل میشوند. عاملهای اول و دوم زمینزاد هستند و عامل سوم انسانزاد است. با توجه به عامل نخست انحلال کانیهای تبخیری در قسمتهای شمالی، شمال غربی دشت و جاهایی که سازندهای الیگو-میوسن (OMrb)، میوسن (Mur) و پلیوسن (PLQc) برونزد دارند در هیدروشیمی آب زیرزمینی کارکرد اصلی را دارد. عامل دوم حاصل تعادل آب-سنگ است که در زمینۀ انحلال سنگهای حاوی ترکیبات کلسیم و منیزیم است و مرتبط به مناطق تغذیه است و عامل سوم ناشی از فعالیتهای انسانی و استفاده از کودهای کشاورزی است.
آب زیرزمینی,آنالیز خوشهای سلسلهمراتبی,تحلیل عاملی,هیدروژئوشیمی
https://ije.ut.ac.ir/article_67505.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67505_602ac7244e58fe9a8aa860076763b0d7.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
ارزیابی کیفی و کمی سفرههای آب زیرزمینی با بهکارگیری روش WQI و آزمون من-کندال (مطالعۀ موردی: دشت سرخون-استان هرمزگان)
801
811
FA
بهزاد
عادلی
دانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشگاه هرمزگان
adeli2info@gmail.com
حنانه
محمدی کنگرانی
دانشیار، گروه مرتع و آبخیزداری دانشگاه هرمزگان
kangarani@ut.ac.ir
امیر
سعدالدین
0000-0002-4192-4010
دانشیار، گروه مرتع و آبخیزداری دانشگاه گرگان
amir.sadoddin@gmail.com
امالبنین
بذرافشان
0000-0003-2524-3992
استادیار، گروه مرتع و آبخیزداری دانشگاه هرمزگان
bazrafshan1361@gmail.com
محسن
آرمین
استادیار، گروه مهندسی منابع طبیعی (آبخیزداری) و پژوهشکدۀ منابع طبیعی و زیست دانشگاه یاسوج
mohsenarmin2007@gmail.com
10.22059/ije.2018.244156.761
نبود دسترسی پایدار به منابع آبی، منازعات اجتماعی و اختلالات اقتصادی را به دنبال خواهد داشت. این موضوع در حال حاضر یکی از مسائل جدی حوضۀ آبخیز سرخون در استان هرمزگان است. از جمله اقداماتی که برای حل این مسئله میتواند مفید واقع شود، بررسی روند تغییر در خصوصیات کمی و کیفی منابع آبی این حوضه است. به این منظور، از دادههای بارندگی و دادههای مربوط به کیفیت و کمیت آبهای زیرزمینی استفاده شده است. برای انجام این کار، از روش WQI به منظور تعیین کلاس کیفی آب و از آزمون من-کندال برای مشاهدۀ روند در متغیرهای بررسیشده استفاده شده است. نتایج بیانکنندۀ کاهش معنادار و قطعی کیفیت و افت تراز آب زیرزمینی در دشت سرخون است. روند بهدستآمده برای افت سطح ایستابی دشت با ضریب واریانس ۰۳/۰ و آمارۀ S من-کندال ۲۷۷- در سطح اطمینان ۹/۹۹ درصد معنادار گزارش میشود. شیب خط بهدستآمده برای افت تراز و افزایش مقدار WQI، که بیانکنندۀ کاهش کیفیت آب است، بهترتیب ۳۳/۰- و ۴۲/۳ بوده است. مقادیر گزارششده برای شیب خط بیانکنندۀ افت ۳۳ سانتیمتری و افزایش ۴/۳ واحدیWQI به ازای هر سال است. درنهایت، بر اساس درک و شناخت جامع بهدستآمده از شرایط منطقۀ مطالعهشده، اقداماتی از جمله دریافت عوارض منابع طبیعی به منظور تعادلبخشی به کیفیت و کمیت منابع آب زیرزمینی منطقۀ مطالعهشده پیشنهاد شده است.
آب زیرزمینی,آزمون من-کندال,تحلیل روند,دشت سرخون,روش WQI
https://ije.ut.ac.ir/article_67506.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67506_31cd26b7fca8b9a829e931c90f567f36.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
اولویتبندی سیلخیزی زیرحوزههای آبخیز مهارلو در استان فارس با استفاده از پارامترهای مورفومتریک و مدل تصمیمگیری VIKOR
813
827
FA
مهدیس
امیری
دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مناطق بیابانی، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شیراز
mahdisamiri94@gmail.com
حمیدرضا
پورقاسمی
استادیار بخش مهندسی منابع طبیعی و محیط زیست، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شیراز
hamidreza.pourghasemi@yahoo.com
علیرضا
عربعامری
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه تربیت مدرس
alireza.ameri91@yahoo.com
10.22059/ije.2018.244246.763
هدف از تحقیق حاضر، اولویتبندی مکانی سیلخیزی زیرحوزههای آبخیز مهارلو با استفاده از پارامترهای مورفومتریک و مدل تصمیمگیری VIKOR است. به این منظور، 13 پارامتر مورفومتری شامل درجۀ شیب، تراکم زهکشی، فراوانی آبراهه، ثابتنگهداشت آبراهه، بافت زهکشی، عدد ناهمواری، ضریب گردی، ضریب فشردگی، نسبت ناهمواری، طول جریان، ضریب فرم، ضریب کشیدگی و ضریب شکل و یک پارامتر اقلیم شامل بارندگی انتخاب شد. برای تعیین وزن پارامترها از مدل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) استفاده شد. نتایج وزندهی پارامترها با استفاده از مدل AHP نشان داد پارامترهای مورفومتری درجۀ شیب و تراکم زهکشی و پارامتر اقلیمی بارندگی بهترتیب با مقدار (206/0، 165/0 و 134/0) بیشترین وزن و تأثیر را در رخداد سیل منطقۀ مطالعهشده داشتند، در حالی که کمترین وزن و در پی آن حداقل تأثیر مربوط به ضریب شکل (012/0) بود. همچنین، بهمنظور اولویتبندی 53 زیرحوضۀ آبخیز مهارلو از مدل تصمیمگیری VIKOR استفاده شد. نتایج نشان داد زیرحوزۀ 34 براساس اولویتبندی سیلخیزی رتبۀ اول (082/0) ، زیرحوضۀ 31 رتبۀ دوم (110/0) و زیرحوضۀ 12 رتبۀ سوم (129/0) را به خود اختصاص دادهاند که باید برای انجام عملیات مدیریتی در اولویت قرار گیرند، در حالی که زیرحوضۀ 42 آخرین رتبه [1] را در اولویتبندی سیلخیزی داشت که بیانکنندۀ حساسیت بسیار کم آن به وقوع سیل است.
اولویتبندی سیلخیزی,پارامترهای مورفومتری,حوزۀ آبخیز مهارلو,فرایند تحلیل سلسلهمراتبی,مدل VIKOR
https://ije.ut.ac.ir/article_67507.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67507_4c582492424f7d9f5db2f07b47e5d796.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
ارزیابی منطقهای مخاطرۀ سیل در مقیاس زیرحوضه با استفاده از سنجش از دور و مدل منطق فازی (مطالعۀ موردی: حوضۀ آبخیز مرند)
829
841
FA
سیدمحمد
موسوی
کارشناسی ارشد سنجش از دور و GIS، دانشگاه تبریز
mohamad.mousavi368@gmail.com
شهرام
روستائی
استاد گروه سنجش از دور و GIS، دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز
roostaei@tabrizu.ac.ir
هاشم
رستمزاده
استادیار گروه آب و هواشناسی، دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز
hrostamzadeh@gmail.com
10.22059/ije.2018.245661.775
ازجمله مهمترین مخاطرات تهدیدکنندۀ جوامع بشری سیل است. در پژوهش حاضر با یکپارچهسازی مدل منطقی برآورد رواناب اوج، به ارزیابی مخاطرۀ سیل حوضۀ آبخیز مرند در مقیاس زیرحوضه با استفاده از سنجش از دور و GIS پرداخته شده است. پس از تعیین ضریب رواناب با استفاده از لایههای پوشش/کاربری اراضی تهیهشده از تصاویر ماهوارۀ Sentinel 2A، نقشۀ شیب تهیهشده از DEM 30 متری سنجندۀ ASTER و گروههای هیدرولوژیک خاک، با استفاده از میزان تعیینشده که با محاسبۀ زمان تمرکز زیرحوضهها تعیین شد، رواناب اوج برای همۀ زیرحوضهها محاسبه شد. در ادامه، با استفاده از تابع عضویت خطی در مدل منطق فازی، یکپارچهسازی دو لایۀ رواناب اوج تهیه شده و لایۀ ارتفاع، بین صفر و یک فازیسازی شدند و سپس با اعمال همپوشانی ضربی وزنهای مشخص براساس شاخص مخاطرۀ سیل (FHI)، به هریک از این دو لایه و سپس جمع نتایج آنها، نقشۀ توزیع مخاطرۀ سیل تهیه شد. با کلاسبندی نقشۀ مخاطرۀ تهیهشده در پنج کلاس شامل بسیار کمخطر، کمخطر، متوسط، پرخطر و بسیار پرخطر با نتایج بهدستآمده از سیستم اطلاعات جغرافیایی مشارکتی یا PGIS و ورود این اطلاعات به ماتریس درهمریختگی میزان دقت نقشههای تهیهشده 83/87 درصد تعیین شد.
حوضۀ آبخیز مرند,مخاطرۀ سیل,منطق فازی,PGIS,Sentinel 2A
https://ije.ut.ac.ir/article_67508.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67508_f70352f656aedf6a04a75ce3e1b32537.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
تعیین نقش جنگلهای بلوط در حفاظت از کیفیت آب بر پایۀ تابع تولید خدمات در حوضۀ زوجی تنگشول فارس
843
853
FA
طوبی
روستا
دانشجوی دکتری اقتصاد و مدیریت جنگل، گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
rousta.t@ut.ac.ir
علی اکبر
نظری سامانی
دانشیار گروه احیای مناطق خشک و کوهستانی، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
aknazari@ut.ac.ir
سید مهدی
حشمتالواعظین
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
mheshmat@ut.ac.ir
منصور
زیبایی
استاد بخش اقتصاد کشاورزی، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه شیراز، شیراز
zibaei@shirazu.ac.ir
پدرام
عطارد
دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج
attarod@ut.ac.ir
سید کاظم
بردبار
استادیار پژوهشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی فارس، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی ایران
sbordbar86@gmail.com
10.22059/ije.2018.249562.800
آبهای سطحی از مهمترین منابع تأمین آبهای آشامیدنی هستند که تحت تنشهای محیطی و انسانی قرار دارند. تحقیقات زیادی اثر مثبت پوشش جنگلی را بر کیفیت آب نشان دادهاند، ولی نبود اطلاعات کمی و اقتصادی در زمینۀ تأثیر جنگل بر کیفیت آب، موجب شده است تا این مسئله فقط به طور کیفی بیان شود. اطلاعات کمی و بهویژه تأثیر آن بر هزینۀ پالایش آب در ایران بسیار کم است و یا موجود نیست. به این منظور، در پژوهش حاضر زیرحوضههای جنگلی با درصدهای تاج پوشش مختلف در حوضۀ تنگشول کامفیروز فارس انتخاب و شاخص کیفیت (WQI) آب با استفاده از متغیرهای فیزیکیـ شیمیایی روانابهای حاصل از بارندگی تعیین شد. همچنین، برای نخستینبار تابع تولید خدمت کیفیت آب در جنگل با درنظرگرفتن سایر ویژگیهای جنگل به طور کمی برآورد شد. نتایج نشان داد شاخص کیفیت آب در درصدهای تاج پوشش بیشتر از طبقۀ 20ـ 30، در مقیاس کیفی خوب قرار دارند، همچنین با افزایش هر یک درصد تاج پوشش جنگلی، شاخص کیفیت به میزان 8/0 درصد بهبود مییابد و افزایش هر یک درصد مساحت زیرحوضۀ جنگلی، سبب کاهش 14/0درصدی کیفیت آب میشود. سازند آغاجاری نیز نسبت به آسماری اثر منفی و خاک شنی لومی نسبت به خاک لومی و رسی اثر مثبتی بر کیفیت آب در منطقه دارند. یافتههای پژوهش افزایش تاج پوشش جنگلی برای حفاظت از کیفیت آب تا 30 درصد، هزینههای تصفیه را به کمترین حد میرساند و آبهای تأمینشده از این جنگلها میتواند مستقیم به مصرف شرب انسانی برسد.
پارامترهای فیزیکیـ شیمیایی,جنگلهای بلوط,درصد تاج پوشش,شاخص کیفیت آب
https://ije.ut.ac.ir/article_67553.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67553_d54821402e49d700b07bfe8aff9e0b93.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مروری بر روشهای حذف فلزات سنگین از محیطهای آبی
855
874
FA
محمدحسین
فاتحی
دانشجوی دکتری دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف
mhfd63@yahoo.com
جلال
شایگان
استاد دانشکدۀ مهندسی شیمی و نفت دانشگاه صنعتی شریف
shayegan@sharif.edu
محمد
ذبیحی
استادیار دانشکدۀ مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی سهند تبریز
zabihi@sut.ac.ir
10.22059/ije.2018.249854.804
مقالۀ حاضر به طور خلاصه به تعریف فلزات سنگین از جنبههای مختلف، منابع تولید و آثار منفی آنها بر سلامتی انسان، استانداردها و قوانین تنظیمی مراجع مختلف برای رعایت حدود مجاز و در نهایت نیز به بررسی روشهای تصفیه، جداسازی و حذف این عناصر پرداخته است. در خصوص روشهای جداسازی، محدودۀ وسیعی از فرایندها و معایب و مزایای هریک از انواع قدیمی تا فناوریهای نوین، بررسی شده که شامل رسوبدهی شیمیایی، انعقاد لختهسازی، شناورسازی، تبادل یونی، تصفیۀ الکتروشیمیایی، فیلتراسیون غشایی و جذب سطحی میشوند. در این میان، به جذب سطحی به عنوان یک رویکرد ساده ولی کارآمد، بهطور ویژه پرداخته شده است و انواع جاذبها شامل کربن فعال، نانولولههای کربنی، گرافن اکساید، جاذبهای زیستی مطالعه شدهاند. امروزه، مواد نانو با توجه به ویژگیهای منحصربهفردی همچون مساحت سطح زیاد، سایتهای فعال فراوان و ظرفیت جذب بسیارخوب، کاربردهای چشمگیری در تصفیۀ محیطهای آب و فاضلاب از خود نشان دادهاند. در این میان، نانوذرات مغناطیسی اکسیدهای آهن به عنوان جاذبهای مقرونبهصرفه، با راندمان بالا و دوستدار محیط زیست بررسی شدهاند.
جذب سطحی,روشهای حذف,فلزات سنگین,محیطهای آبی,نانوذرات مغناطیسی
https://ije.ut.ac.ir/article_67554.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67554_bf04c957eacc31d6edf252fe043edaa3.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مروری بر اصول زیستپالایی نیترات از آب با روش نیتراتزدایی فاز جامد
875
889
FA
مهدی
ضرابی
استادیار دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
mzarabi@ut.ac.ir
بهاره
کریمی دونا
دانشجوی کارشناسی ارشد زیستفناوری صنعت و محیط زیست، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
baharehkarimidouna72@gmail.com
اشرف السادات
حاتمیان زارمی
استادیار دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
hatamian_a@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.249987.805
از سالها پیش آلودگی نیترات در آب و خاک از نگرانیهای اساسی در مسائل زیستمحیطی دنیا بوده است. ترکیبات حاوی نیتروژن رهاشده در محیط زیست میتواند سبب بروز مشکلات جدی مانند یوتریفیکاسیون رودخانهها و موجب بیماری خطرناکی به نام متهموگلوبینمیا و سایر اختلالات در سلامتی انسان شود. یکی از اهداف مهم تصفیۀ فاضلاب، حذف نیتروژن است که از طریق فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی انجام میشود که روشهای بیولوژیکی حذف نیتروژن مؤثرتر و اقتصادیترند. دنیتریفیکاسیون از فرایندهای اصلی حذف نیترات در آبهاست که فرایندی بدون نیاز به اکسیژن محسوب میشود و در آن باکتریها از نیترات به عنوان گیرنده برای بهدستآوردن انرژی به منظور رشد استفاده میکنند. دنیتریفیکاسیون فاز جامد یک فناوری نوظهور است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است که در آن از پلیمرهای زیستتخریبپذیر به عنوان منبع کربنی و حامل بیوفیلم برای میکروارگانیسمهای نیتراتزدا استفاده میشود. این روش راهکاری امیدوارکننده و ارزان برای حذف نیترات از آب و فاضلاب است و در آینده میتوان توجه بیشتری معطوف به حذف همزمان نیترات و سایر آلایندهها از آب به وسیلۀ دنیتریفیکاسیون فاز جامد شده و از این طریق سلامت محیط و انسان تضمین شود.
آلودگی نیترات,تصفیۀ فاضلاب,دنیتریفیکاسیون فاز جامد,میکروارگانیسمهای نیتراتزدا
https://ije.ut.ac.ir/article_67555.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67555_0fb63fe0385846481669cb2c3878e408.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
تدوین مدل بهینه سازی فازی برای بهره برداری تلفیقی از آب سطحی و آب زیرزمینی (مطالعۀ موردی: دشت آستانه-کوچصفهان)
891
905
FA
سامی
قوردویی میلان
0000-0001-8404-6679
کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران
s.milan@ut.ac.ir
عباس
روزبهانی
استادیار گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران
roozbahany@ut.ac.ir
محمد ابراهیم
بنی حبیب
0000-0003-4249-8305
دانشیار گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران
banihabib@ut.ac.ir
سامان
جوادی
0000-0003-1008-0254
استادیار گروه مهندسی آبیاری و زهکشی، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران
javadis@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.250098.807
در تحقیق حاضر، مدل بهینهسازی تماماً فازی با درنظرگرفتن عدم قطعیتها برای برداشت تلفیقی آب سطحی و زیرزمینی برای تأمین نیاز کشاورزی ارائه شده است. تراز آب زیرزمینی دشت آستانه-کوچصفهان با نرمافزار GMS شبیهسازی و نتایج آن بهصورت روابط رگرسیونی افت – برداشت بهعنوان قید مدل بهینهسازی استفاده شد. در ادامه، مدل بهینهسازی فازی به دو روش کومار و جایالاکیشمی ابتدا به حالت صریح تبدیل شده و با نرمافزار GAMS اجرا شد. نتایج بیشترین افت را در هر دو روش 25/1 متر در ماه فروردین برای ناحیۀ راست کانال سنگر و برای ناحیۀ چپ آن 25/1 متر در ماه مرداد نشان داد. بیشترین کمبود در روش کومار، در ناحیۀ چپ سنگر مربوط به سال 1381 بود که 82/59 درصد از نیازها تأمین شد، در حالی که در ناحیۀ راست 76/56 درصد از نیازها در سال 1393 تأمین شد. در روش جایالاکیشمی در بدترین شرایط، بیشترین کمبود در سال 1377 و 1393 بود که 5/66 و 96/60 درصد از نیازها بهترتیب برای ناحیۀ چپ و راست سنگر تأمین شد و نیز در روش کومار، در شرایط بیشترین کمبود مجموع چپ و راست سنگر در سال 1377، تأمین نیازها معادل حدود 9/65 درصد بود. در حالی که، در روش جایالاکیشمی این مقدار 5/66 درصد در سال 1377 بوده و در وضع موجود این درصد تأمین در بدترین شرایط 54 درصد است. مدل بهینهسازی فازی ارائهشده با درنظرگرفتن عدم قطعیتها نسبت به مدلهای کلاسیک برتری دارد و میتواند برای مدیریت تلفیقی تأمین آب کشاورزی به کار رود.
روش جایالاکیشمی,روش کومار,سفیدرود,شبیهسازی آب زیرزمینی,MODFLOW
https://ije.ut.ac.ir/article_67557.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67557_7abcbb86baa089af47c44b0c3b05ffd0.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مدل سازی جریان در یک قوس از رودخانۀ طبیعی بر اساس مدل های مختلف آشفتگی (مطالعۀ موردی: رودخانۀ دوآب صمصامی)
907
916
FA
افشین
هنربخش
دانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد
afshin.honarbakhsh@gmail.com
روح الله
کریمیان کاکلکی
دانشجوی دکتری تخصصی علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد
karimian.roh@gmail.com
غلامرضا
شمس قهفرخی
استادیار گروه مهندسی عمران، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه شهرکرد
g.shams@eng.sku.ac.ir
علیرضا
داوودیان دهکردی
استاد گروه پترولوژی، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد
alireza.davoudian@gmail.com
مهدی
پژوهش
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد
drpajoohesh@gmail.com
10.22059/ije.2018.252171.827
مدلسازی جریان در رودخانهها با توجه به مسیر پیچانرودی آنها بسیار پیچیده بوده و اغلب مستلزم استفاده از یک مدل عددی قوی برای پیشبینی آثار آشفتگی است. همچنین، انتخاب نوع مدل آشفتگی میتواند در شبیهسازی و بررسی خصوصیات جریان مؤثر باشد. انواع مختلفی از مدلهای آشفتگی در مدل عددی SSIIM قابل استفاده است که در تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی مدلهای آشفتگی، از سه نوع مختلف مدل آشفتگی k-Ԑ یعنی نوع استاندارد، بر اساس سرعت آب و RNG به منظور شبیهسازی خصوصیات جریان در نقاط مختلف از مقطع عرضی 45 درجه از یک قوس تند واقع در رودخانۀ دوآب صمصامی از سرشاخههای کارون بزرگ استفاده شد. با مقایسۀ مقادیر اندازهگیریشدۀ مؤلفههای سرعت، نتایج بهدستآمده از مدلها مشخص شد. مدل k-Ԑ استاندارد در تعیین مؤلفۀ قائم سرعت و نوع مدل k-Ԑ بر اساس سرعت آب برای مؤلفۀ طولی سرعت دقت بیشتری دارد که در مجموع قابلیت کلیۀ مدلهای آشفتگی یادشده مناسب ارزیابی میشود. همچنین، درنظرگرفتن دقیق ناهمواریهای بستر و زبری کنارۀ کانال رودخانه در مدل عددی میتواند بر افزایش صحت نتایج مدل تأثیر بسزایی داشته باشد.
مدل k-Ԑ,مدل عددی SSIIM,مؤلفۀ طولی سرعت,مؤلفۀ قائم سرعت,RNG
https://ije.ut.ac.ir/article_67558.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67558_e8b117ff013a148a3a6b3c9e598ed6eb.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مکانیسم آلودهشدن آبخوان دشت کاشان با تأکید بر آلودگی نیترات و نیتریت
917
929
FA
محمد
میرزاوند
دانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین دانشگاه کاشان
mmirzavand23@yahoo.com
هدی
قاسمیه
دانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین دانشگاه کاشان
h.ghasemieh@kashanu.ac.ir
سید جواد
ساداتی نژاد
دانشیار دانشکدۀ علوم و فنون نوین دانشگاه تهران
jsadatinejad@ut.ac.ir
رحیم
باقری
استادیار دانشکدۀ علوم زمین دانشگاه صنعتی شاهرود
r.bagheri@shahroodut.ac.ir
ایان داگلاس
کلارک
استاد، دانشکدۀ علوم محیطی و زمین، دانشگاه اتاوا، اتاوا، کانادا
idclark@uottawa.ca
10.22059/ije.2018.252177.828
در تحقیق حاضر، آلودگی آبخوان دشت کاشان از نظر نیترات و نیتریت و مکانیسم آن بررسی شد. به این منظور، 42 نمونه آب از آبخوان تهیه و آنالیز شد. نتایج پژوهش نشان داد کلراید و سولفات، آنیونهای غالب و سدیم و کلسیم، کاتیونهای غالباند. نتایج بررسی حد مجاز متغیرهای TDS، pH، Na<sup>+</sup>، K<sup>+</sup>، Cl<sup>-</sup>، SO<sub>4</sub><sup>2-</sup>، NO<sub>3</sub><sup>-</sup>، NO<sub>2</sub><sup>-</sup>، Ca<sup>2+</sup> و Mg<sup>2+</sup>، نشان داد بهترتیب 61/97، 47/40، 100، 0، 61/97، 23/95، 09/38، 24/95، 34/83 و 23/95 درصد از منابع آب منطقه براساس استانداردهای WHO و ISIRI، وضعیت غیرمجاز دارند. همچنین، نیترات با Na<sup>+</sup>، K<sup>+</sup>، Ca<sup>2+</sup>، Mg<sup>2+</sup>، Cl<sup>-</sup>، HCO<sub>3</sub><sup>-</sup>، SO<sub>4</sub><sup>2-</sup>، NO<sub>2</sub><sup>-</sup>، TDS و EC بهترتیب همبستگی 68/0، 50/0، 63/0، 52/0، 64/0، 34/0-، 32/0، 64/0، 64/0 و 65/0 دارد. سایر نتایج نشان داد نیترات، دامنۀ تغییرات 86/1 تا 1034 و میانگین 76/118 میلیگرم بر لیتر دارد. همچنین، 49/40، 42/21 و 09/38 درصد از نمونهها از نظر نیترات بهترتیب، کمیآلوده، آلوده و بسیار آلودهاند. بهمنظور بررسی دقیقتر آلودگی آبخوان طبق توصیۀ WHO، نتایج ترکیبی نیترات و نیتریت نشان داد 23/95 درصد از نمونهها، غلظت بیش از حد مجاز دارند. بنابراین، فقط بخشهای جزئی از آبخوان در جنوب، جنوب غرب و غرب، وضعیت قابل قبولی دارند.
آبخوان کاشان,شور شدن,مکانیسم آلودگی,نیترات,نیتریت
https://ije.ut.ac.ir/article_67560.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67560_0d44c55fd2a0d81a341f26e5571120da.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
بهبود برآورد هیدروگراف سیلاب با استفاده از مدل شمارۀ منحنی اصلاحشده (رابطۀ غیرخطی Ia-S)
931
939
FA
ساناز
دایی
کارشناس ارشد مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
sanazdaei826@yahoo.com
میثم
سالاری جزی
استادیار، گروه مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
meysam.salarijazi@gmail.com
خلیل
قربانی
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
ghorbani.khalil@yahoo.com
مهدی
مفتاح هلقی
دانشیار، گروه مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
meftah_20@yahoo.com
10.22059/ije.2018.252799.832
مدل شمارۀ منحنی (SCS-CN) در حالت متداول بر اساس رابطۀ خطی بین جذب اولیه (Ia) و بیشترین پتانسیل نگهداشت (S) حوضۀ آبریز است، ولی این مدل برای درنظرگرفتن رابطۀ غیرخطی Ia-S اصلاح شده است. هدف از مطالعۀ حاضر مقایسۀ مدلهای متداول شمارۀ منحنی و شمارۀ منحنی اصلاحشده (رابطۀ غیرخطی Ia-S) در برآورد هیدروگراف سیلاب در پنج حوضۀ آبریز گالیکش، نوده، تمر، وطنا و کچیک (کاربرد ۳۷ رویداد بارش-رواناب در محاسبات و انتخاب ۱۴ رویداد برای مقایسۀ نتایج در مرحلۀ صحتسنجی) است. برای مقایسۀ نتایج از معیارهای ریشۀ میانگین مربعات خطا (RMSE)، نش-ساتکلیف (NSE) و خطای برآورد دبی اوج (PEP) استفاده شده است. بررسی معیارهای RMSE و NSE و PEP نشان میدهد کاربرد مدل شمارۀ منحنی اصلاحشده (رابطۀ غیرخطی Ia-S) در همۀ رویدادهای مرحلۀ صحتسنجی موجب بهبود برآورد هیدروگراف و دبی اوج سیلاب نسبت به کاربرد مدل متداول شمارۀ منحنی (SCS-CN) شده است. بنابراین، نتایج نشان میدهد در حوضههای آبریز مطالعهشده مدل شمارۀ منحنی اصلاحشده (رابطۀ غیرخطی Ia-S) موجب بهبود درخور توجه کارایی مدل متداول شمارۀ منحنی (SCS-CN) شده است.
سیلاب,شمارۀ منحنی اصلاحشده (رابطۀ غیرخطی Ia-S),شمارۀ منحنی (SCS-CN),هیدروگراف
https://ije.ut.ac.ir/article_67659.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67659_90e44691ca2ffdf8be1e8b19e4bc127a.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
بهکارگیری مدل PHABSIM در تبیین رژیم اکولوژیکی رودخانه بهمنظور برآورد جریان زیست محیطی و مقایسه با روشهای هیدرولوژیکی (مطالعۀ موردی: رودخانۀ قرهسو)
941
955
FA
محمدحسن
نادری
0009-0000-1049-3943
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
naderigau@gmail.com
مهدی
ذاکری نیا
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
a_zakerinia@yahoo.com
میثم
سالاری جزی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشکدۀ مهندسی آب و خاک، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان
meysam.salarijazi@gmail.com
10.22059/ije.2018.253183.834
اختصاص آب به محیطزیست که با عنوان حقآبه زیستمحیطی مطرح میشود، برای حفظ اکوسیستم رودخانه و پاییندست آن بسیار حیاتی و مهم میباشد. عدم تخصیص مناسب جریان زیستمحیطی، موجب اختلال در فعالیتهای حیاتی موجودات آبزی، کاهش ارتباطات بین اکوسیستمها و دسترسی به مناطق مناسب جهت تخمریزی و مهاجرت آبزیان گردیده است. در مطالعه حاضر روشهای هیدرولوژیکی تنانت، تسمن و آرکانزاس به منظور برآورد حداقل جریان زیستمحیطی و مدل شبیهسازی زیستگاه PHABSIM جهت تأمین حداقل شرایط زیستگاه برای گونه شاخص سیاه ماهی <em>C.capoeta gracilis</em> در رودخانه قره سو منتهی به خلیج گرگان، مورد محاسبه و ارزیابی قرار گرفتند. آمار مورد نیاز برای محاسبات هیدرولوژیکی نیز از ایستگاه هیدرومتری سیاهآب در طول دوره آماری 44 ساله ( 1394-1350) استفاده شد. اندازه گیری و ثبت متغیرهای محیطی، دادههای مربوط به مقاطع عرضی رودخانه شامل فاصله هر مقطع از مقطع پاییندست در اواخر خرداد ماه 1396، در4 ناحیه اصلی و مقاطع کنترل در هر ناحیه از پاییندست (مصب رودخانه) به سمت بالادست و در طول رودخانه قرهسو انجام شد. بر اساس ارزیابی اکولوژیکی، روش تنانت نیاز آب زیستمحیطی رودخانه قرهسو را 30 درصد متوسط دبی سالانه برای فصول بهار و تابستان و 10 درصد متوسط دبی سالانه برای فصول پاییز و زمستان به ترتیب مقادیر 57/0 و 19/0 متر مکعب بر ثانیه و روشهای تسمن 44 درصد، آرکانزاس 64 درصد و تکنیک شبیهسازی زیستگاه 85 درصد میانگین جریان سالانه در رودخانه قرهسو، به ترتیب مقادیر 856/0، 22/1 و 63/1 متر مکعب بر ثانیه، جریان زیستمحیطی را برآورد مینمایند. با بررسی الزامات برآورد جریان زیستمحیطی در رودخانه مطالعه شده، با توجه به شرایط دینامیک اکولوژیکی و زیستگاهی رودخانه، مدل شبیهسازی زیستگاه بسیار کاراتر از روشهای هیدرولوژیکی ظاهر شده و پاسخ آنها به مسئله تخصیص رژیم اکولوژیکی جریان میتواند منطقی و حافظ بقای محیط اکولوژیکی باشد.
جریان زیستمحیطی,رودخانۀ قرهسو,روشهای هیدرولوژیکی,شبیهسازی زیستگاه,مطلوبیت زیستگاه
https://ije.ut.ac.ir/article_67660.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67660_553a1d39102d0d4e371ee24f1fbee0dd.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
بررسی کارایی مدل ریزمقیاسنمایی آماری (SDSM) در شبیهسازی و پیشبینی پارامترهای اقلیمی (مطالعۀ موردی: ایستگاه سینوپتیک کرج)
957
968
FA
حسین
یوسفی
0000-0002-6372-5127
دانشیار دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
hosseinyousefi@ut.ac.ir
لیلی
امینی
دانشجوی کارشناسی ارشد اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
leili.amini@ut.ac.ir
لیلا
قاسمی
دانشجوی کارشناسی ارشد اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
ghasemi.leila@ut.ac.ir
نسیبه
امرایی
دانشجوی کارشناسی ارشد اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
nasibeh.amrai@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.254290.847
افزایش جمعیت جهان، استفادۀ بیش از حد از سوختهای فسیلی، تغییر کاربری اراضی، گسترش روزافزون فعالیتهای صنعتی برای تأمین رفاه و نیازهای جمعیت کرۀ زمین، موجب شده است تا پس از انقلاب صنعتی بهتدریج تغییرات مشهودی در اقلیم کرۀ زمین بهوجود آید که بارزترین آن افزایش متوسط دمای کرۀ زمین و تبعات آن است. برای بررسی سیستمهای اقلیمی در مقیاسهای جهانی از مدلهایی با عنوان GCM استفاده میشود؛ این مدلها، رفتار فیزیکی سیستم زمین، جوّ و اقیانوس را به شکل ریاضی شبیهسازی میکنند. در پژوهش حاضر برای ریزمقیاسنمایی و بررسی تغییرات اقلیم در منطقۀ کرج، از مدل SDSM استفاده شد. نتایج معیارهای آماری ارزیابی کارایی مدل رگرسیون خطی چندمتغیره نشان داد توانایی این مدل در شبیهسازی بارندگی و دما ایستگاه کرج نسبتاً قابل قبول و با دادههای مشاهداتی مطابقت دارد. نتایج شبیهسازی، بهطور متوسط در سناریوی A2، در دورههای اول (1999ـ 2020)، دوم (2021ـ 2050) و سوم (2051ـ 2080) دربارۀ بارندگی بهترتیب حدود 1/0، 1/0 و 2/0 میلیمتر نسبت به دورۀ پایه کاهش و در مورد دما بهترتیب حدود 1/0، 4/0 و 2/0 سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه افزایش را نشان میدهد. تحت سناریوی B2 در دورههای زمانی یادشده دربارۀ بارندگی بهترتیب حدود صفر، 1/0 و 2/0 میلیمتر کاهش و در مورد دما بهترتیب حدود 2/0، 1/0 و 1/0 سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه افزایش را نشان میدهد. تغییرات در میزان بارندگی، سبب ایجاد تغییرات مهمی در کیفیت و کمیت منابع آب خواهد شد که نیاز به برنامهریزی برای بهرهبرداری بهتر از منابع آب را نشان میدهد.
تغییر اقلیم,ریزمقیاسنمایی,سناریوهای اقلیمی,شبیهسازی,مدل SDSM
https://ije.ut.ac.ir/article_67661.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67661_0e9141c06625106fdf8c2d1825fada00.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مدل ریاضی اثر پایینآمدن سطح آب رودخانه بر جریان غیر دائمی آب زیرزمینی در آبخوان نشتی به روش تفکیک متغیرها
969
976
FA
ایرج
سعیدپناه
استادیار گروه عمران دانشکدۀ مهندسی، دانشگاه زنجان
saeedpanah@znu.ac.ir
سمیه
محمدزاده روفچائی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی عمران، دانشگاه زنجان
somayeh.mohamadzade@znu.ac.ir
10.22059/ije.2018.254655.852
بهمنظور مدلسازی جریان آب زیرزمینی میتوان از روشهای عددی و تحلیلی بهرهمند شد. در پژوهش حاضر با بهکارگیری مدل ریاضی و استفاده از روش تفکیک متغیرها آثار پارامترهای مختلف بر آبخوان نشتی بررسی شده است. این آبخوان در مجاورت رودخانه واقع و دچار افت سطح جریان در مرز میشود. مقایسۀ تغییرات هد هیدرولیکی نشان میدهد با گذشت زمان، تغییرات سطح آب در آبخوان کمتر میشود و آبخوان خود را با شرایط جدید وفق میدهد. با افزایش ضریب هدایت هیدرولیکی، سطح جریان در آبخوان کاهش مییابد و کاهش هدایت هیدرولیکی، تأثیر بیشتری نسبت به افزایش آن بر آبخوان میگذارد. همچنین، با افزایش تغذیۀ سطحی، هد هیدرولیکی سطح جریان افزایش مییابد و با گذشت زمان این تغییرات مشهودتر است. تغییرات دبی خروجی بیشتر از تغییرات دبی ورودی است و بعد از گذشت حدود 60 روز آبخوان حالت ثباتی به خود میگیرد که این دو مقدار ورودی و خروجی تثبیت میشود. علاوه بر اینها، نتایج مدلسازی روابط ارائهشده در تحقیق حاضر با نتایج مدل نرمافزار مادفلو مقایسه شده است. این مقایسه نشان داد حل تحلیلی ارائهشده در پژوهش حاضر بسیار کارآمد است.
آبخوان نشتی,اندرکنش آب سطحی- آبخوان,پایینآمدن سطح آب,تفکیک متغیرها
https://ije.ut.ac.ir/article_67662.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67662_33c943a07cf3bb1ee0bd91d6438dfaf3.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
پیشبینی وضعیت خشکسالی طی دورۀ 2018-2037 تحت رویکرد تغییر اقلیم (مطالعۀ موردی: ایستگاههای ایلام و دهلران)
977
991
FA
اقبال
نوروزی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
eghbalnorozi@ut.ac.ir
نورالدین
رستمی
0000-0002-9523-789X
استادیار، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ایلام
n.rostami@ilam.ac.ir
محمدحسین
جهانگیر
0000-0002-0991-7646
استادیار، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
mh.jahangir@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.256186.866
خشکسالی بهعنوان دورهای مشخص میشود که در آن بارندگی نسبت به شرایط نرمال منطقه، کاهش یافته است. برای ارزیابی خشکسالی شاخصهایی وجود دارد. پدیدۀ خشکسالی تحت تأثیر تغییر اقلیم میتواند تغییرات غیرقابل پیشبینی داشته باشد. در تحقیق حاضر ابتدا با استفاده از دادههای بارندگی ماهانه، خشکسالی دورة پایه 1998ـ 2017 در سریهای زمانی 3، 6، 12 و 24 ماهه در ایستگاههای هواشناسی ایلام و دهلران واقع در استان ایلام ارزیابی شد. سپس، با استفاده از دادههای روزانۀ بارش، دمای کمینه، دمای بیشینه و تابش با استفادۀ مدل ریزمقیاس LARS-WG 5.5 و تحت مدل گردش عمومی Hadcm3 و سناریوهای اقلیمی A2 و B1، مقادیر بارش ماهانۀ دورة آتی (2018-2037) بررسی شد. سپس، با استفاده از مقادیر بارش ماهانه، شاخص خشکسالی SPI برای دورة آینده و در سریهای زمانی 3، 6، 12 و 24 ارزیابی شد. نتایج ارزیابی خشکسالی در دورة پایه در ایستگاه ایلام نشان داد دورۀ 2008-2014 نسبتاً مرطوب بوده است. همچنین، در ایستگاه دهلران در اوایل دوره، ترسالی را نشان داده است. درضمن، مدل LARS-WG در پیشبینی بارش در منطقۀ مطالعهشده عملکرد خوبی را نشان داد. ارزیابی خشکسالی در دورة آینده بر اساس سناریوهای A2 و B1 نشان داد در ایستگاه ایلام بین سالهای 2025 تا 2035 دورة تقریباً خشکی و نیز، در ایستگاه دهلران از سال 2019 تا 2021 دورۀ کامل خشکی خواهد بود. همچنین، نتایج نشان میدهد با افزایش دورة آماری، تداوم دورههای خشکسالی و ترسالی بیشتر و شدت آنها کمتر خواهد بود.
تغییر اقلیم,شاخص SPI,مدل LARS-WG,مدل Hadcm3
https://ije.ut.ac.ir/article_67663.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67663_73484b2d047066c46c3b27038dae2647.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مقایسه و پهنه بندی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت بجنورد طی دوره های خشکسالی و ترسالی با استفاده از شاخص های SPI، RAI و PN
993
1005
FA
حسین
یوسفی
0000-0002-6372-5127
دانشیار، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
hosseinyousefi@ut.ac.ir
عبدالرضا
کاشکی
استادیار، دانشکدۀ جغرافیا و علوم محیطی، دانشگاه حکیم سبزواری
r.kashki@yahoo.com
مختار
کرمی
استادیار، دانشکدۀ جغرافیا و علوم محیطی، دانشگاه حکیم سبزواری
m.karami08@yahoo.co.uk
احمد
حسین زاده
دانشجوی دکترای اقلیمشناسی شهری، دانشکدۀ جغرافیا و علوم محیطی، دانشگاه حکیم سبزواری
ahmad.ut@gamil.com
الیاس
ریحانی
0000-0002-9851-7352
دانشجوی کارشناسی ارشد اکوهیدرولوژی، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
elyas.reyhani@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.257381.875
یکی از پیامدهای مهم تغییر اقلیم، افزایش شدت خشکسالی است. خشکسالی یک پدیدۀ طبیعی تکرارشونده است که با کمبود منابع آب در دسترس در یک محدودۀ جغرافیایی بزرگ و در یک دورۀ زمانی مشخص، ارتباط دارد. در سالهای اخیر، افزایش فراوانی وقوع پدیدههای حدی اقلیمی مانند سیل و خشکسالی، همراه با شواهد گرمایش جهانی سبب افزایش توجه به موضوعهای اقلیمی شده است. در تحقیق حاضر ابتدا با احصای آمارهای اقلیمی دو ایستگاه بجنورد و اسدلی وضعیت خشکسالی دشت بجنورد با توجه به شاخصهای خشکسالی SPI، RAI و PN بررسی شده است. سپس، با استفاده از نمودارهای پایپر و ویلکاکس کیفیت منابع آب زیرزمینی طی دورههای خشکسالی و ترسالی مقایسه شده است. نتایج بررسی نشان میدهد دشت بجنورد طی سالهای اخیر در وضعیت خشکسالی قرار داشته است. همچنین، نتایج نشان میدهد کیفیت منابع آب در دورۀ ترسالی بیشتر آبهای ترکیبی و شیرین بوده، اما در دورۀ خشکسالی رخسارۀ آب بیشتر از نوع ترکیبی و شورمزه بوده است. در ضمن، نتایج نشان میدهد در دورۀ خشکسالی بیش از 50 درصد چاههای نمونه در وضعیت بسیار شور و نامناسب برای کشاورزی قرار داشتهاند.
آبهای زیرزمینی,پهنه بندی,خشکسالی,دشت بجنورد
https://ije.ut.ac.ir/article_67664.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67664_9fe7d83b398ec87d8dc1be90bf4e3acd.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مروری بر اثر نانوسیالات در کاهش میزان هدررفت آب و بهبود مشخصههای حرارتی در برجهای خنککن
1007
1015
FA
فاطمه
راضی آستارایی
0000-0001-9956-2166
استادیار دانشکدۀ علوم و فنون نوین دانشگاه تهران
razias_m@ut.ac.ir
سید علی
موسوی
دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی انرژیهای نو و محیط زیست، دانشکدۀ علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران
s.a.mousavi74@ut.ac.ir
10.22059/ije.2018.257411.874
در بیشتر کارخانهها، برجهای خنککن جزء کاربردیترین تجهیزاتی هستند که برای حذف حرارت اضافی در فرایند و پسدادن آن به محیط استفاده میشوند. مقالۀ حاضر یک مرور اجمالی بر روشهای نوین در حوزۀ تأثیر انواع نانوسیالات بر بهبود خواص حرارتی و کاهش میزان هدررفت آب است. نانوسیالات میتوانند خواص حرارتی همچون ظرفیت گرمایی ویژه و ضریب رسانش حرارتی را بهبود بخشند و سبب افزایش ویسکوزیته و چگالی در مقایسه با سیال پایه شوند. پراکندهشدن نانوذره سبب افزایش کشش سطحی نانوسیال شده و مقاومت در برابر تبخیرشدن آب افزایش مییابد. بنابراین، در مقالۀ حاضر تأثیر نانوسیالات رویاکساید/آب، گرافیت نانوپروس/آب، آلومینا/آب، تیتانیوم اکساید/آب و مس اکساید/آب را با غلظتهای متفاوت بر بهبود عملکرد برجهای خنککن بررسی میشود. در تحقیقات مشاهدهشده با استفاده از نانوسیالات مشخصههایی از جمله میزان خنککردن، مشخصۀ برج خنککن، ضریب انتقال حرارت حجمی و بازده بهبود مییابد. بهترین نمونۀ گزارششده در مقالات انجامشده، استفاده از نانوسیال رویاکساید/آب با غلظتهای 02/0 و 05/0 wt% است که ویژگی مشخصۀ حرارتی را بهترتیب به میزان 5/21 و 5/22 درصد در مقایسه با آب خالص بهبود داده بود. در ادامه، نتایج آنالیز حساسیت در تحقیقات صورتگرفته تحلیل و بررسی میشود.
برج خنککن,عملکرد حرارتی,نانوسیال,هدررفت آب
https://ije.ut.ac.ir/article_67720.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67720_c33ad0c3c084377929c832eb9ee9adf5.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
بررسی تأثیر افت سطح آب زیرزمینی روی فرایند فرسایش خاک و تشکیل پدیدۀ گردوغبار
1017
1035
FA
غلامرضا
عزیزیان
استادیار، دانشکدۀ مهندسی شهید نیکبخت، گروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان
g.azizyan@eng.usb.ac.ir
سید آرمان
هاشمی منفرد
0000-0001-5300-9808
دانشیار، دانشکدۀ مهندسی شهید نیکبخت، گروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان
hashemi@eng.usb.ac.ir
امیرحسین
جوان محصل
فارغالتحصیل کارشناسی ارشد، دانشکدۀ مهندسی شهید نیکبخت، گروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان
ajavan.civil@gmail.com
محسن
دهقانی درمیان
دانشجوی دکتری، دانشکدۀ مهندسی شهید نیکبخت، گروه مهندسی عمران، دانشگاه سیستان و بلوچستان
mohsen.dehghani@pgs.usb.ac.ir
10.22059/ije.2018.241942.728
حفر بیرویۀ چاههای عمیق، سبب افت سطح آب زیرزمینی و مسائل ناشی از آن شده است که مهمترین آن نابودی پوشش گیاهی دشتها است که آب مورد نیاز خود را از رطوبت موجود در زمین میگیرند. هدف از تحقیق حاضر، تجزیه و تحلیل کاهش رطوبت خاک سطحی و منبع تولید گردوغبار در حوضۀ هامون- هیرمند از استان سیستان و بلوچستان است. به منظور رسیدن به این اهداف، از نرمافزار WEAP برای شبیهسازی افت جریان زیرسطحی استفاده شده و سپس با اعمال سناریوهای مدیریتی منابع آب، مقدار افت جریان زیرسطحی تا سال 2031 شبیهسازی شد. با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی بهترین گزینه از بین سناریوها انتخاب شد. منطقۀ مطالعهشده تحت این سناریو در پایان سال هدف، 29 سانتیمتر افت جریان زیرسطحی دارد و مقدار کل نیاز تأمیننشده برای معیارهای مختلف همچون شرب، کشاورزی و زیستمحیطی برابر 83/1804 میلیون مترمکعب است. سرعت باد در منطقۀ مطالعهشده بیش از سرعت آستانۀ حرکت ذرات است (بیش از 400 سانتیمتر بر ثانیه)، بنابراین منطقه توان تولید گردوغبار دارد. برای تجزیه و تحلیل کاهش رطوبت خاک سطحی از مدل HYDRUS-1D در مقالۀ حاضر استفاده شده است و نتایج بهدستآمده نشان از کاهش مقدار رطوبت خاک در هر سال دارد. درضمن، ارتباط بین افت جریان زیرسطحی و کاهش مقدار رطوبت خاک در تولید گردوغبار بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که کاهش رطوبت خاک سطحی ارتباط نزدیکی با افت جریان زیرسطحی به اندازۀ حداکثر 83/93 سانتیمتر و همچنین توان تولید گردوغبار متناسب با آن را دارد.
افت سطح آب زیرزمینی,حوضۀ هامونـ هیرمند,رطوبت خاک,گردوغبار
https://ije.ut.ac.ir/article_67721.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67721_e77bd036f4ae04e4aeaa46e49b532306.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
مدیریت تقاضای مصرف آب با رویکرد اقتصادی در شمال استان سیستان و بلوچستان
1037
1049
FA
جواد
شهرکی
دانشیار دانشکدۀ علوم زیستمحیطی و کشاورزی پایدار، دانشگاه سیستان و بلوچستان
j.shahraki@eco.usb.ac.ir
علی
رهنما
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی، دانشکدۀ علوم زیست محیطی و کشاورزی پایدار، دانشگاه سیستان و بلوچستان
ali.rahnama65@gmail.com
حمیده
خاکسار آستانه
هیئت علمی گروه اقتصاد گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
letter.i2017@gmail.com
10.22059/ije.2018.248647.797
در کشورهای کمآب مانند ایران، توجه به تمامی منابع آبی اهمیت زیادی دارد و این امر در قالب مدیریت یکپارچۀ منابع آبی قابل اجرا خواهد بود. مطالعۀ حاضر عوامل مؤثر بر تقاضای آب در مصارف کشاورزی و خانگی و میزان تقاضای آب و کششهای درآمدی و قیمتی در بخش خانگی در شمال استان سیستان و بلوچستان را بررسی کرده است. به این منظور، در بخش خانگی از تابع مطلوبیت استونـ گری استفاده شده و در بخش کشاورزی با بهکارگیری مدل لاجیت، عوامل کمی و کیفی مؤثر بر مدیریت بهینۀ منابع آب بررسی شده است. تخمین ضرایب تابع تقاضای خانگی برای آب آشامیدنی در شهرستانهای زابل و زهک نشان داد اگر در هر ماه یک نفر به جمعیت شهر اضافه شود، به متوسط ماهانۀ مصرف سرانۀ خانگی آب 00079/0 مترمکعب افزوده میشود. همچنین، اگر به صورت ماهانه یک ریال به قیمت واقعی آب اضافه (کم) شود، متوسط ماهانۀ مصرف سرانۀ خانگی آب 54/2 مترمکعب کاهش (افزایش) مییابد و اگر در هر ماه یک درجۀ سانتیگراد متوسط کمترین دمای روزانه افزایش (کاهش) یابد، متوسط ماهانۀ مصرف سرانۀ خانگی آب 306/0 مترمکعب افزایش (کاهش) مییابد. همچنین، تقاضای سرانه در حالت کلی برابر 5/61 مترمکعب در سال و اضافۀ مصرف سرانه در این حالت 8/26 مترمکعب است. همچنین، کششهای قیمتی و درآمدی تقاضای خانگی آب در این حالت بهترتیب برابر با 282/0 و 373/0 هستند که نشاندهندۀ کمکشش بودن تقاضای آب نسبت به قیمت است. کشش درآمدی نیز کمتر از یک بوده و بیانکنندۀ ضروریبودن کالای آب است. نتایج تخمین مدل مصرف بهینۀ آب کشاورزی نیز نشان داد بیشترین تأثیر مربوط به متغیر سابقه و تجربۀ کاری است و سپس بهترتیب متغیرهای استفاده از کودها و سموم شیمیایی، نوع کانالهای ارتباطی، روش آبیاری، آموزش و سطح تحصیلات بیشترین تأثیر را در استفادۀ بهینه از منابع آب کشاورزی دارند.
تابع مطلوبیت استون- گری,شمال سیستان و بلوچستان,مدل لاجیت,مدیریت تقاضای مصرف آب
https://ije.ut.ac.ir/article_67722.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67722_3e4023276fbc7cb97795c10789374176.pdf
دانشکده علوم و فنون نوین
دانشگاه تهران
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6101
5
3
2018
09
23
تعیین میزان تبخیر و تعرق پتانسیل واقعی و بهترین مدل برآورد نیاز آبی زعفران در تربت حیدریه
1051
1061
FA
پروین
علی اکبری
کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، پژوهشگر پژوهشکدۀ زعفران دانشگاه تربت حیدریه
p_aliakbari89@yahoo.com
امیر
سالاری
استادیار گروه تولیدات گیاهی، دانشکدۀ کشاورزی، پژوهشگر پژوهشکدۀ زعفران دانشگاه تربت حیدریه
salari.1361@yahoo.com
عباس
خاشعی سیوکی
orcid.org/0000-0002-2863-8482
دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه بیرجند
abbaskhashei@birjand.ac.ir
10.22059/ije.2018.252321.830
گیاه نیمهگرمسیری زعفران، به دلیل نیاز آبی کم و درآمد زیاد، جایگاه ویژهای در الگوی کشت مناطق خشک و نیمهخشکی همچون منطقۀ خراسان رضوی دارد. در تحقیق حاضر، به تعیین میزان تبخیر و تعرق پتانسیل و واقعی و مناسبترین مدل برآورد تبخیر و تعرق زعفران در منطقۀ تربت حیدریه (قطب تولید زعفران جهان) پرداخته شد. به این منظور، روشهای مختلف فائوپنمنمانتیث، بلانیکریدل، هارگریوزسامانی، تورنتوایت، جنسنهیز و تورک ارزیابی شدند. بررسی مقایسۀ نتایج بهدستآمده از روش فائو با سایر روشها با استفاده از آزمون کایاسکوئر انجام شد. نتایج مقایسۀ روشهای مختلف با روش فائوپنمنمانتیث بهعنوان روش استاندارد و مبنا نشان داد روشهای بلانیکریدل، جنسنهیز و هارگریوزسامانی بهترتیب دقت بیشتری نسبت به سایر روشها داشتند. مقدار نیاز آبی سالانۀ زعفران در اقلیم منطقۀ تربت حیدریه با استفاده از روش استاندارد فائوپنمنمانتیث، 1731 مترمکعب در هکتار بهدست آمد. از آنجا که در معادلۀ هارگریوزسامانی برای محاسبۀ تبخیر و تعرق فقط به دو عامل دما و تشعشع خورشیدی نیاز است و تعیین عوامل یادشده در بیشتر ایستگاههای هواشناسی امکانپذیر است، پیشنهاد میشود در برآوردهای تخمینی اولیه و سریع نیاز آبی گیاه زعفران از این روش استفاده شود.
فائوپنمنمانتیث,قطب تولید زعفران جهان,نیاز آبی
https://ije.ut.ac.ir/article_67723.html
https://ije.ut.ac.ir/article_67723_972d389521b39fe9995104572448fad5.pdf