2024-03-29T14:10:30Z
https://ije.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9234
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
طرح راه ماهی شبهطبیعی و ارزیابی کارایی آن با مدل شبیهسازی زیستگاه PHABSIM
سارا سادات
بدری
سیدعلی
ایوبزاده
مهدی
یاسی
ساخت سازههای متعدد سبب قطع مسیر مهاجرت ماهیان رودخانه میشود. مؤثرترین روش برای برقراری مجدد جریان، ساختن راه ماهی است. راه ماهی شبهطبیعی از جمله سازههای احداثشده برای این منظور طی دو دهۀ اخیر در جهان است. بهمنظور احیای رودخانهها و تأمین توسعۀ پایدار سامانۀ رودخانه، ضروری است تا مهندسان رودخانه در کشور به دنبال طراحی سازههایی سازگار با محیط زیست، همچون راه ماهی شبهطبیعی باشند. هدف از پژوهش حاضر، ارائۀ مبانی بومیسازی طراحی راه ماهی شبهطبیعی و طراحی آن برای یکی از رودخانههای ایران و ارزیابی آن به عنوان زیستگاه آبزیان است. برای پیادهسازی یک نمونۀ طراحی، رودخانۀ جاجرود بهدلیل احداث چهار بند روی آن و قطعشدن مسیر مهاجرت گونهها، انتخاب شد. مسیر کانال کنارگذر با استفاده از سرریزهایی با افت هیدرولیکی 25/0 متر طراحی شد و استخرهایی به عرض چهار و طول پنج متر و میزان تلفات انرژی 1/98 وات بر مترمکعب و خیزآبهایی به عرض دو متر در طراحی مورد توجه قرار گرفت. همچنین، با استفاده از مدل ریاضی PHABSIM ارزیابی مطلوبیت زیستگاه راه ماهی طراحیشده صورت گرفت و مشاهده شد که درصد عرض مطلوب رودخانه در دبی طراحی در استخرها برای هر یک از گروههای سنی بهترتیب96/1، 97/43 و 93/41 درصد و در خیزآبها 82/5، 5/38 و 2/18 است. مطلوبیت زیستگاه استخرهای استراحت در مقایسه با زیستگاههای خیزآب مناسبتر بود و نتایج بررسیها نشان داد ماهیان در زیستگاه خیزآب به خلاف زیستگاه استخرها، کنارههای راه ماهی را بهدلیل سرعتهای مطلوبتر بهعنوان زیستگاه انتخاب میکنند.
راه ماهی شبهطبیعی
کانال کنارگذر
مطلوبیت زیستگاه
PHABSIM
2019
03
21
1
13
https://ije.ut.ac.ir/article_69840_e3ce8ae1ecf52e6ffc5d1f9ac35a7ec4.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
تأثیر نویززدایی سری زمانی بر تحلیل آن با استفاده از نظریۀ نظم در بینظمی (مطالعۀ موردی: رودخانۀ زایندهرود)
مهسا
بوستانی
سعید
فرزین
سید فرهاد
موسوی
حجت
کرمی
در پژوهش حاضر، ویژگیهای غیرخطی جریان ماهانۀ رودخانۀ زایندهرود، در دو حالت قبل و بعد از نویززدایی، با استفاده از نظریۀ آشوب، طی 43 سال (1350 تا 1392) در چهار ایستگاه هیدرومتری ارزیابی شده است. برای تعیین روند آشوبی یا تصادفیبودن جریان رودخانۀ زایندهرود، اﺑﺘﺪا به بازسازی فضای حالت پرداخته شده است. به این دلیل، زمان تأخیر بهینه و بُعد محاط با استفاده از روشهای میانگین اطلاعات متقابل و اﻟﮕﻮرﯾﺘﻢ نزدیکترین همسایگی ﮐﺎذب محاسبه شده است. اﻣﮑﺎن وﺟﻮد آﺷﻮب در دﺑﯽ جریان ماهانه، در سری زمانی اصلی و نویزگیریشده، با استفاده از شاخص ﺑُﻌﺪ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﺑﺮرﺳـﯽ شده است. بر اساس نتایج، ﺑُﻌﺪ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ برای سری زمانی نویزگیریشده در ایستگاههای اسکندری، قلعه شاهرخ، پل زمانخان و پل کله بهترتیب برابر 94/5، 63/4، 89/2 و 30/3 برآورد شده است. ﻣﻘﺪار غیرصحیح این ﺑُﻌﺪ، بیانکنندۀ رﻓﺘـﺎر آﺷﻮﺑﻨﺎک دبی جریان ماهانۀ نویززداییشدۀ رودخانۀ زایندهرود در ایستگاههای یادشده است. نبود بُعد همبستگی در سری زمانی اصلی، نشاندهندۀ تصادفیبودن سیستم است. در ادامه، ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻂ اولیۀ ﺳﯿﺴﺘﻢ، به عنوان یک مشخصۀ سیستمهای آشوبناک، با استفاده از آزمون نمای لیاپانوف بررسی شده است. سپس، افق پیشبینی جریان در ایستگاههای نویزگیریشدۀ آشوبناک تعیین شده است که بهترتیب برابر 36، 41، 45 و 44 ماه است. یکی از راهکارهای مدیریت شرایط کمآبی و بحران منابع آب، پیشبینی جریان آبهای سطحی است. با استفاده از دادههای ماهانۀ نویزگیریشدۀ رودخانۀ زایندهرود، امکان پیشبینی جریان با استفاده از روشهای مختلف فراهم است که برای سری زمانی اصلی، این امر مقدور نیست.
آزمون بُعد همبستگی
جریان ماهانه
حوضۀ زایندهرود
رفتار آشوبناک
فضای حالت
نویززدایی
2019
03
21
15
27
https://ije.ut.ac.ir/article_69841_60bcfdb87411edf96686fbef890a26a1.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر پارامترهای کیفی آب در زیرحوضههای حوضۀ آبخیز حبلهرود با استفاده از آنالیزهای چندمتغیرۀ آماری و مدلهای سری زمانی (ARIMA)
زهرا
پسندیدهفرد
علیرضا
میکائیلی تبریزی
ابوالفضل
مساعدی
حسن
رضائی
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیرات تغییر کاربری بر کیفیت منابع آب سطحی در زیرحوضههای حوضۀ آبخیز حبلهرود پیریزی شد. به این منظور، با استفاده از آنالیز تجزیه به مؤلفههای اصلی (PCA) و آنالیز فاکتور (FA)، متغیر TDS به عنوان فاکتور شاخص کیفی آب انتخاب شد. در ادامه، با استفاده از مدلهای سری زمانی (ARIMA) پارامتر شاخص کیفی آب (TDS) برای سی سال مدلسازی شد و در بین مدلهای ARIMA، مدلی با کمترین میزان معیار سنجش آکائیک به عنوان مدل بهینه برای پارامتر شاخص انتخاب شد. مدلهای مطلوب برای زیرحوضههای بنکوه، دلیچای، گورسفید، کیلان، نمرود، مرزداران و تنگهرامه بهترتیب (2،1،0)، (1،0،0)، (2،1،1)، (0،1،4)، (1،1،0)، (1،1،1) و (1،1،1) تعیین شد. نتایج مدلهای سری زمانی نشان داد سه زیرحوضۀ نمرود، کیلان و گورسفید بیشترین میزان افزایش TDS را به خود اختصاص دادهاند. سپس، کاربری اراضی در زیرحوضههای یادشده بررسی شد که نشاندهندۀ بیشترین مساحت اراضی کشاورزی، مناطق مسکونی و جادهها در این زیرحوضهها بود. از سوی دیگر، مناطق صنعتی نیز متعلق به زیرحوضههای کیلان و نمرود بود. نتایج تحقیق حاضر بیانکنندۀ سودمندی مدلهای سری زمانی و آنالیزهای چندمتغیرۀ آماری در بررسی اثر تغییر کاربری اراضی بر پارامترهای کیفی منابع آب است.
آنالیز اجزای اصلی
آنالیز فاکتور
مدلهای سری زمانی
معیار آکائیک
2019
03
21
29
39
https://ije.ut.ac.ir/article_69842_67a55511996d777a3acbac99f9b8d7fd.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
اصلاح مدل گالدیت با استفاده از روش آنتروپی جهت ارزیابی آسیبپذیری آبخوان ساحلی قرهسو-گرگانرود
مژگان
بردبار
امینرضا
نشاط
سامان
جوادی
با توجه به روند برداشت بیرویۀ منابع آب زیرزمینی در آبخوان ساحلی قرهسو-گرگانرود، تعیین نواحی آسیبپذیر و حفاظت از منابع آب زیرزمینی در این منطقه اهمیت زیادی دارد. از اینرو، در مطالعۀ حاضر برای ارزیابی آسیبپذیری آبخوان ساحلی از مدل گالدیت و روش آنتروپی در محیط GIS استفاده شد. در مدل گالدیت از پارامترهای مؤثر بر ارزیابی آسیبپذیری آبخوان ساحلی شامل نوع آبخوان، هدایت هیدرولیکی آبخوان، ارتفاع سطح آب زیرزمینی بالاتر از سطح دریا، فاصله از خط ساحلی، تأثیر کیفی پیشروی آب شور و ضخامت آبخوان استفاده میشود. نقشههای این مدل بهصورت شش لایۀ اطلاعاتی با استفاده از نرمافزار ArcGIS تهیه شد. سپس بهمنظور ارزیابی دقیقتر نقشۀ آسیبپذیری، وزن پارامترهای گالدیت با استفاده از روش آنتروپی اصلاح شد و نقشۀ آسیبپذیری گالدیت-آنتروپی به دست آمد. برای تعیین مدل بهینه، از ضریب همبستگی بین شاخصهای آسیبپذیری و پارامتر TDS استفاده شد. میزان ضریب همبستگی بین مدل گالدیت-آنتروپی با پارامتر TDS 51/0 است، در صورتی که مقدار این ضریب برای مدل گالدیت 43/0 بود. براساس مدل گالدیت-آنتروپی نواحی شمال غرب، جنوب غرب و غرب آبخوان آسیبپذیری زیادی به پیشروی آب شور دارد. نقشۀ این مدل به چهار کلاس آسیبپذیری کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد تقسیم شد که بهترتیب 14، 33، 30 و 23 درصد از ناحیۀ مطالعهشده را شامل میشود. مدل گالدیت-آنتروپی موجب کاهش خطای نظر کارشناسی در مدل گالدیت اولیه شد. روش پیشنهادی میتواند برای ارزیابی آسیبپذیری در آبخوانهای ساحلی با خصوصیات هیدروژئولوژیکی مشابه به کار رود.
آبخوان
آسیبپذیری آب زیرزمینی
آنتروپی
پیشروی آب شور
2019
03
21
41
50
https://ije.ut.ac.ir/article_70169_e1336d83b2d802d607499ba691a93b5b.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
مقایسۀ روشهای سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS)، وزندهی معکوس فاصله و زمینآمار در تخمین سطح ایستابی (مطالعۀ موردی: دشت دهگلان، استان کردستان)
مهدی
کرد
نسرین
یوسفی
اسفندیار عباس
نوینپور
افت سطح ایستابی از نظر مدیریتی بسیار اهمیت دارد و میتواند تأثیرات منفی مانند نشست زمین، افزایش هزینۀ برداشت و کاهش کیفیت آب زیرزمینی را در پی داشته باشد. آب زیرزمینی مهمترین منبع تأمین آب در دشت دهگلان بوده و برداشت زیاد، سبب کاهش سطح ایستابی در این دشت شده است. این دشت با وسعتی حدود 780 کیلومترمربع، یکی از دشتهای ممنوعۀ استان است و با افت سطح آبخوان نزدیک به 37 متر، بین دشتهای استان بیشترین افت را داشته است. هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی سطح آب زیرزمینی و مقایسۀ عملکرد روش سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی با روشهای وزندهی معکوس فاصله، کریجینگ و کوکریجینگ است. به این منظور، از دادههای سطح ایستابی 44 حلقه پیزومتر دشت دهگلان مربوط به شهریور 1395استفاده شده است. نتایج بهدستآمده بیان میکند که رفتار بار هیدرولیکی در قسمتهای مختلف آبخوان، متفاوت است و در نتیجه بهکارگیری صرف دادههای مکانی بار هیدرولیکی برای مدلسازی، نتایج رضایتبخشی ندارد. سطح ایستابی در دشت دهگلان، با توپوگرافی بیشترین همبستگی را دارد و سیستم استنتاج فازی- عصبی تطبیقی با بهکارگیری پارامتر کمکی توپوگرافی دارای 07/0RMSE=، 005/0MSE=، 06/0MAE=، 04/0MBE= و 88/0=R2 بوده و نسبت به سایر روشها عملکرد بهتری داشته است.
آب زیرزمینی
استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (ANFIS)
دشت دهگلان
زمینآمار
2019
03
21
51
64
https://ije.ut.ac.ir/article_70170_a5b0ffdfc1fee1617a9523fdcd8eae9e.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارزیابی آثار تناسب اراضی روی مقادیر رواناب با استفاده از مدل SWAT (مطالعۀ موردی: حوضۀ آبخیز کارده)
مریم
آذرخشی
محمد
رستمی خلج
استفادۀ صحیح از اراضی با توجه به قابلیتی که دارند، یکی از راهکارهای مناسب برای مدیریت رواناب حوضۀ آبخیز است. مدیر حوضه میتواند با درنظرگرفتن قابلیتها و محدودیتهای حوضه، از بین ترکیبات مختلف و متنوع کاربریها، کاربری بهینه را بهمنظور بهرهبرداری صحیح از رواناب پیشنهاد دهد. هدف از مطالعۀ حاضر، رتبهبندی تناسب کاربری اراضی با استفاده از روش Fuzzy- AHP در حوضۀ سد کارده مشهد و تأثیر آن روی مقادیر دبی خروجی از حوضه با استفاده از مدل SWAT است. به این منظور ابتدا نقشۀ کاربری فعلی منطقۀ مطالعهشده با استفاده از فن سنجش از دور و بازدید میدانی تهیه شد. مدل SWAT با استفاده از نقشۀ کاربری موجود واسنجی و ارزیابی شد. سپس، معیارها و محدودیتها برای چهار کاربری مرتع، کشاورزی، جنگل و شهری تعیین شد. نقشۀ تناسب اراضی برای کاربریهای یادشده با استفاده از ترکیب روشهای فازی و AHP با استفاده از روش MCD در نرمافزار EDRISI تهیه شد. نقشۀ تناسب اراضی تهیهشده به جای نقشۀ کاربری موجود وارد مدل SWAT شد و نتایج بررسی شد. نتایج نشان داد 98/13 درصد مساحت حوضه برای کاربری جنگل مناسب بوده و همچنین وسعت مراتع در کاربری بهینه کاهش یافته است. نتایج مدل SWAT نشان داد با کاربری بهینۀ اراضی در حوضۀ سد کارده بهترتیب دبی متوسط و حداکثر روزانه 25/16 و4 درصد نسبت به شرایط فعلی کاهش پیدا میکند. کاهش مقادیر دبی خروجی میتواند به کاهش سیلاب در منطقه و تغذیۀ سفرۀ آب زیرزمینی کمک کند.
تناسب اراضی
روش Fuzzy-AHP
کاربری اراضی
مدل SWAT
2019
03
21
65
76
https://ije.ut.ac.ir/article_70171_073284521ad0356aa4d53b4ded8609bf.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بهینهسازی مدل دراستیک و سینتکس در ارزیابی آسیبپذیری آبخوان دشت شبستر
فاطمه
کدخدایی ایلخچی
اصغر
اصغری مقدم
رحیم
برزگر
مریم
قرهخانی
دشت شبستر منطقۀ فعالی از نظر کشاورزی است و استفاده از منابع آب زیرزمینی در آن بهعلت کمبود آب سطحی اهمیت بسیار زیادی دارد. رشد روزافزون جمعیت و فعالیتهای صنعتی و کشاورزی و به تبع پسماندهای ناشی از آنها، احتمال آلودگی این آبخوان را افزایش میدهد. بنابراین، ارزیابی آسیبپذیری آبخوان این دشت برای توسعه، مدیریت و تصمیمهای کاربری اراضی، چگونگی پایش کیفی منابع آب زیرزمینی و جلوگیری از آلودگی این منابع، بسیار مفید است. در مطالعۀ حاضر بهمنظور ارزیابی آسیبپذیری آبخوان دشت شبستر از روش دراستیک و سینتکس استفاده شده است. با توجه به اینکه رتبهها و وزنهای مدلهای آسیبپذیری تا حدودی به نظر کارشناسی مربوط است، برای بهبود رتبهها در هر دو مدل دراستیک و سینتکس از روش ویلکوکسن و بهمنظور بهینهسازی وزنها، از روش آماری ساده و الگوریتم ژنتیک استفاده شد. در نهایت، مدلهای بهینهشدۀ ویلکوکسن-آماری- دراستیک-، ویلکوکسن-الگوریتم ژنتیک- دراستیک-، ویلکوکسن-آماری- سینتکس و ویلکوکسن- الگوریتم ژنتیک- سینتکس ساخته شد. در تمام مدلهای بهینهسازی ضریب تعیین بین غلظت نیترات و شاخص آسیبپذیری مربوط به آن نسبت به مدل اولیه افزایش یافت. ضریب تعیین بالاتر مدل سینتکس-ویلکوکسن-الگوریتم ژنتیک (46/0=) نسبت به دیگر مدلهای بهینهشده نشاندهندۀ کارایی بهتر آن در منطقۀ مطالعهشده است.
آسیبپذیری
بهینهسازی
دراستیک
سینتکس
شبستر
2019
03
21
77
88
https://ije.ut.ac.ir/article_70172_1a16eaaf8df5adc97aba25b92cd8484d.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارزیابی و مدلسازی پارامترهای محیطی مؤثر بر وقوع بهمن در محور میگون-شمشک با استفاده از تکنیکهای آماری چندمتغیره
کاظم
نصرتی
سارا
کیاشمشکی
محمدمهدی
حسینزاده
سقوط بهمن یکی از پدیدههای مناطق کوهستانی و برفگیر است، که ممکن است خطرهای فراوان و مشکلات جبرانناپذیر به وجود آورد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین پارامترهای مؤثر در وقوع بهمن در گذرگاههای محور میگون- شمشک است. این محور در حوضۀ آبخیز شمشک با وسعتی حدود ۷۵/۳۷ کیلومترمربع در شمال شرقی تهران و در شهرستان شمیران واقع است. بهمنظور ارزیابی گذرگاههای بهمن، پارامترهای محیطی مؤثر بر وقوع بهمن شامل طول دره، عرض دره، آزیموت، درصد شیب، ضریب انحنای دره، ارتفاع، رس، سیلت، ماسه، ضریب زبری، درصد پوشش گیاهی، درصد پوشش سنگی، بارش، دما و برف تعیین شد. در منطقۀ مطالعهشده سه نوع درۀ دارای بهمن دائمی، آنی و بدون بهمن شناخته شد. نتایج بهدستآمده از مقایسۀ پارامترهای محیطی درههای بهمن آنی و دائمی نشان داد درصد شیب، ضریب زبری، میزان رس، سیلت، ماسه، درصد پوشش گیاهی و سنگی تفاوت معناداری بین این دو دره دارند. همچنین، در مقایسۀ بین گذرگاههای این دو دره فقط پارامتر ضریب انحنای دره معنادار شد. نتایج مقایسۀ هر سه نوع دره نشان داد آزیموت، ضریب انحنای دره، درصد شیب، ضریب زبری، درصد پوشش گیاهی و سنگی دارای تفاوت معناداری است. طی مقایسۀ گذرگاههای هر سه نوع دره، ضریب انحنای دره به عنوان پارامتر معنادار شناخته شد. مهمترین پارامترهای مؤثر بر وقوع بهمن که از نتایج تحلیل عاملی به دست آمد، آزیموت و ضریب زبری است.
بهمن برف
تکنیکهای آماری چندمتغیره
گذرگاه بهمن
محور میگون-شمشک
2019
03
21
89
98
https://ije.ut.ac.ir/article_70173_03b6b0e3dc6da739a5b97f991c1a46dd.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارزیابی تغییر اقلیم ایستگاه بجنورد طی دورۀ 2016 تا 2050 با استفاده از مدلهای ریزمقیاسنمایی LARS WG و SDSM
غلامعباس
فلاح قالهری
حسین
یوسفی
احمد
حسینزاده
محمدرضا
علیمرادی
الیاس
ریحانی
اقلیم زمین همواره در حال تغییر بوده است، ولی روند فعلی تغییرات اقلیمی زمین بهدلیل تأثیر انسان بر آن، اهمیت بیسابقهای پیدا کرده است. در پژوهش حاضر برای ارزیابی تغییرات اقلیمی در ایستگاه بجنورد از مدلهای LARS WG و SDSM به منظور ریزمقیاسنمایی استفاده شده است. در هر دو مدل سناریوهای A و B بررسی شده، اما در مدل SDSM از سناریوهای جدید RCP نیز استفاده شده است. نتایج بررسی وضعیت ایستگاه از نظر دما این نکته را روشن میکند که متوسط دمای ایستگاه طی دورۀ مطالعه حدود 52/13 درجۀ سانتیگراد است، اما بعد از سال 2000 دمای ایستگاه بیشتر از میانگین درازمدت آن قرار گرفته است. نتایج مدل LARS WG نشان میدهد بارش در ایستگاه تا سال 2050 افزایش مییابد. در سناریوی B1 مقدار افزایش بارش تا سال 2050، 258 میلیمتر برآورد شده که 16 میلیمتر بیشتر از بارش پایه است و تمامی فصول در این سناریو افزایش بارش دارند و مقدار افزایش در سناریوی A2 به میزان 256 میلیمتر در سال میرسد. در مدل SDSM بارش افزایش مییابد و این افزایش بارش در سناریوهای A2 و B1 بیشتر از سناریوهای RCP است. این مقدار در سناریوی A2، 289 میلیمتر؛ در سناریوی B2، 294 میلیمتر؛ در سناریوی 6/2 RCP، این مقدار 264 میلیمتر؛ در سناریوی 5/4 RCP، 273 میلیمتر و در سناریوی 5/8 RCP، این مقدار 264 میلیمتر افزایش مییابد. در مدل LARS WG دمای کمینه در هر دو حالت روند افزایشی دارد و بیشترین مقدار افزایش دمای کمینه به فصل زمستان سناریوی A2 به میزان 8/0 درجۀ سانتیگراد مربوط است. از نظر ماهانه در هر دو سناریو دمای بیشینه در ماههای مارس، آوریل و می بیشترین افزایش را نسبت به دیگر فصول را دارد. مدل SDSM دمای بیشینه و کمینۀ سالانۀ کمتری را نسبت به دورۀ پایه نشان میدهد؛ اما از نظر ماهانه ماههای مارس، آوریل و می هم دمای کمینه افزایش یافته و هم دمای بیشینه افزایش مییابد که نشاندهندۀ تطابق نتایج هر دو مدل با هم است.
بجنورد
تغییر اقلیم
ریزمقیاسنمایی
SDSM
LARS WG
2019
03
21
99
109
https://ije.ut.ac.ir/article_70174_c92973f018b2d6f0bfe9bd642c706fe9.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بررسی پتانسیل منابع آبی کارست پرآو-بیستون بهعنوان منابع تأمین آب پایدار اکوسیستمهای زاگرس
ساسان
زنگنهتبار
مهرنوش
قدیمی
آبهای زیرزمینی یکی از منابع طبیعی مهم جهانی برای جوامع و نیز فعالیتهای کشاورزی و صنعتی هستند. یکی از منابع مهم کارست، منابع آبی آن است. شناخت عوامل مؤثر در تغذیۀ چشمهها و همچنین تعیین مناطق با پتانسیل بالای منابع آب کارستی، میتواند به ما برای مدیریت منابع آب کمک کند. هدف از تحقیق حاضر، تعیین پتانسیل منابع آب تودۀ کارستی پرآو-بیستون است. برای شناخت منشأ کارستی چشمههای منطقۀ مطالعهشده از آنالیز هیدروشیمیایی آب آنها استفاده شد. تیپ آب کربناته، رخسارۀ کلسیک، قرارگرفتن در ناحیۀ چپ نمودار پایپر و بررسی نسبت مولار، همگی، نشاندهندۀ منشأ کارستی چشمههای منطقۀ مطالعهشده است. در پژوهش حاضر با استفاده از مدل TOPSIS و بررسی هشت متغیر سنگشناسی، تراکم گسل، بارش، تراکم آبراهه، شیب، ارتفاع، جهت شیب و پوشش گیاهی، به تعیین پتانسیل منابع آب زیرزمینی در تودۀ کارستی پرآو-بیستون اقدام شد. به این منظور، برای استانداردسازی لایهها از منطق فازی و برای تعیین وزن هر یک از لایهها از روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) استفاده شد. در نهایت با اجرای مدل، نقشۀ پتانسیل منابع آب کارست منطقۀ مطالعهشده به دست آمد. بررسی نقشۀ نهایی، بیانکنندۀ تأثیر زیاد دو عامل سنگشناسی و گسلها در پتانسیل منابع آب کارست هستند، بهطوری که طبقات با پتانسیل بالا، منطبق بر سازندهای ضخیملایۀ آهکی با تراکم زیاد گسلها و شکستگیهای محلیاند. از نظر سنگشناسی، طبقه با پتانسیل خیلی زیاد منطبق بر واحد آهک بیستون با خالصترین نوع آهک و بخشهایی از رادیولاریتهاست. در کل، چشمههای پرآبی مانند سرابله، بیستون، برناج، شاه حسین و ورمنجه در طبقات با پتانسیل زیاد و خیلی زیاد قرار میگیرند که نشاندهندۀ برآورد مناسب مدل از مناطق با پتانسیل بالای منابع آب کارست است.
پرآو-بیستون کارست
منابع آب
هیدروشیمیایی
TOPSIS
2019
03
21
111
123
https://ije.ut.ac.ir/article_70289_d3d243884d6d238be45b3fbe97e546b3.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بررسی و مقایسۀ روشهای برآورد تبخیر و تعرق واقعی در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه
مصطفی
جوادیان
فاطمه
کردی
مسعود
تجریشی
تبخیر و تعرق واقعی یکی از متغیرهای اصلی در محاسبۀ بیلان آب و انرژی سطح زمین محسوب میشود. تا کنون روشهای مختلفی برای محاسبۀ تبخیر و تعرق واقعی ارائه شده است. هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی و مقایسۀ انواع روشهای موجود برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه بهمنظور انتخاب الگوریتم بهینه است. بهبیان دیگر، با بررسی مزایا و معایب روشهای تخمین تبخیر و تعرق واقعی، کارایی هر یک از این روشها در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه بررسی میشود. در تحقیق حاضر با استفاده از الگوریتمهای ETLook، SEBAL، SEBS و S-SEBI که بر پایۀ معادلۀ بیلان انرژی استوار هستند و مقایسۀ نتایج بهدستآمده از الگوریتمهای مختلف این نتیجه به دست آمد که روش ETLook با بهرهگیری از جدیدترین روشهای برآورد تبخیر و تعرق توانسته است بسیاری از ضعفهای سایر الگوریتمها را پوشش دهد. این روش دومنبعی که پوشش گیاهی و خاک را بهصورت جداگانه تحلیل میکند، با استفاده از تصاویر رطوبت خاک توانسته است حتی در روزهای ابری نیز کارایی خود را برای محاسبۀ تبخیر و تعرق از دست ندهد. با اینحال، تجاریبودن این الگوریتم و اختلاف زیاد نتایج محصول جهانی WaPOR (تولیدشده با ETLook) با مشاهدات زمینی در حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه سبب شده است تا استفاده از آن نیز چندان میسر و مناسب نباشد. با توجه به جمیع شرایط ازجمله داشتن پایۀ فیزیکی مناسب، سهولت در اجرا و مقایسه با مقادیر زمینی میتوان گفت که الگوریتم SEBAL مناسبترین گزینه برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی حوضۀ آبریز دریاچۀ ارومیه است.
ارومیه
تبخیر و تعرق
محصول جهانی
SEBAL
WaPOR
2019
03
21
125
136
https://ije.ut.ac.ir/article_70291_4501e5329d8af30cc17bdeac9c00a58c.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
تحلیل عدم قطعیت مدل شبیهسازی-بهینهسازی آبخوان با استفاده از الگوریتم مونت کارلو (زنجیرۀ مارکوف)
خدیجه
نوروزی خطیری
محمدحسین
نیکسخن
امین
سارنگ
تحلیل عدم قطعیت، مرحلهای جدانشدنی در فرایند مدلسازیهای هیدرولوژی است. ارزیابی کمی عدم قطعیت در خروجیهای مدل شبیهسازی و تخمین پارامترهای آن، موجب افزایش اطمینان در نتایج مدلسازی و شناخت درستی از منابع عدم قطعیت میشود. با توجه به رشد روزافزون کاربرد مدلهای آب زیرزمینی در مدیریت و پیشبینی رفتار آبخوانها، پژوهش حاضر بهمنظور تحلیل عدم قطعیت در شبیهسازی کمی-کیفی آبخوان و تأثیر آن در نتایج بهینهسازی انجام شد. با استفاده از مدل هیدرولوژیکی SWAT، میزان تغذیه مشخص شده و وارد مدل جریان آب زیرزمینی MODFLOW و مدل انتقال آلاینده MT3DMS شد. در تحقیق حاضر از الگوریتم DREAMzs که یکی از الگوریتمهای مبتنی بر مونت کارلو (زنجیرۀ مارکوف) است، به منظور بررسی عدم قطعیت پارامترهای مدل MODFLOW استفاده شد. در ادامه، با لینککردن مدل با MOPSO میزان بهینۀ هد و شوری در آبخوان مد نظر بهدست آمد. نتایج بهدستآمده نشان داد میزان دقت در ورودیهای مدل سبب مطلوبیت در نتایج با توجه به هدف تعیینشده که کاهش میزان افت آب است، شد.
آب زیرزمینی
شبیهسازی- بهینهسازی
عدم قطعیت
PSO
2019
03
21
137
151
https://ije.ut.ac.ir/article_70294_08ec385e68a099fba5b9c2ca3e500797.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
تحلیل مقایسهای عامل فرسایشپذیری خاک در حوضۀ آبخیز شازند
محبوبه
کیانی هرچگانی
سید حمیدرضا
صادقی
سامره
فلاحتکار
فرسایش خاک نوعی مشکل جدی محیطی، اجتماعی و اقتصادی است که نه تنها سبب تخریب شدید زمین و هدررفت خاک میشود، بلکه تهدید ثبات و سلامت جامعه و بهطور کلی توسعۀ پایدار آن را در پی دارد. فرسایش خاک با متغیرهای مختلف خاک، اندازهگیریها و محاسبات آنها مرتبط است. یکی از عوامل مهم در تعیین فرسایش خاک، فرسایشپذیری خاک (K) است. روشهای مختلفی برای تعیین عامل فرسایشپذیری خاک با استفاده از مدلهای تجربی یا اندازهگیریهای صحرایی ارائه شده است. در حال حاضر، روابط مبتنی بر ویژگیهای اولیۀ خاک مانند بافت، مادۀ آلی، ساختمان و نفوذپذیری بهصورت گستردهای استفاده شدهاند. بنابراین، در پژوهش حاضر از سه رابطۀ متداول شامل ویشمایر و اسمیت (1978)، رومکنز و همکارانش (1986) و توری و همکارانش (1997 و 2002) بهترتیب با علایم K1، K2 و K3 برای برآورد عامل فرسایشپذیری خاک در حوضۀ آبخیز شازند استفاده شد. به همین منظور، به نمونهبرداری صحرایی در 140 نقطه از حوضۀ آبخیز شازند با مساحت 1740 کیلومترمربع اقدام شد. حوضۀ آبخیز شازند خاک آهکی با مادۀ آلی کم و بافت متوسط دارد. در ادامه، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای تحلیل نتایج K1، K2 و K3 تحت تأثیر طبقات مختلف شیب و ارتفاع و کاربریهای مختلف اراضی و روش کریجینگ برای تهیۀ الگوی مکانی آنها بهکار گرفته شد. نتایج بهدستآمده از تحلیل واریانس یکطرفه بیانکنندۀ اختلاف معنادار K1، K2 و K3 تحت تأثیر طبقات شیب و ارتفاع (05/0 > P) و نبود اختلاف معنادار آنها تحت تأثیر کاربری اراضی (318/0 ≤ P) بود. همچنین، میانگین عامل فرسایشپذیری خاک برای سه رابطۀ یادشده بهترتیب برابر با 054/0، 039/0 و 035/0 t ha h ha-1 MJ-1 mm-1 محاسبه شد.
تخریب خاک
خاکهای آهکی
فرسایشپذیری
مقیاس حوضۀ آبخیز
2019
03
21
153
163
https://ije.ut.ac.ir/article_70295_08942a30e46708a0d931d0c1c13e573f.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر تخلیۀ آب زیرزمینی زیردریایی به سواحل خلیج فارس با استفاده از رگرسیون چندمتغیره
محسن
فرزین
علیاکبر
نظری سامانی
محمدرضا
میرزایی قرهلر
محسن
آرمین
هدف از پژوهش حاضر، تعیین مهمترین شاخصهای ژئومورفومتری و ویژگیهای ساختاری مؤثر بر تخلیۀ جریان آب زیرزمینی زیردریایی در سواحل خلیج فارس است. به این منظور، ابتدا نقشۀ 23 عامل احتمالی مؤثر در سه شعاع 10 (بافر 1)، 20 (بافر 2) و 30 (بافر 3) کیلومتری از ساحل به سمت خشکی شامل نقشههای سنگشناسی، تراکم خطواره و گسل، پهنهبندی بارندگی و دما، پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، شیب، طبقات ارتفاع، فراوانی و پراکنش چشمهها و همچنین انحناهای پروفیل، طول، مقطع عرضی، عمومی، صفحهای، مماسی، کل و نسبت سطح، زبری توپوگرافی، اندازۀ قدرت بردار، موقعیت توپوگرافی، رطوبت توپوگرافی در محیط نرمافزارهای ENVI 5.3، Arc GIS10.3.1 و SAGA GIS 2.1.0 تهیه شدند. سپس، با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره، مهمترین عوامل مؤثر و سهم هر یک از آنها در حضور نواحی تخلیۀ جریان آب زیرزمینی زیردریایی تعیین شد. نتایج نشان داد انحنای صفحهای و پروفیل مهمترین انحناهایی هستند که نتایج و مقادیری متضاد با هم دارند. شاخصهای مؤثر بر حضور نواحی تخلیۀ جریان آب زیرزمینی زیردریایی در فصل سرد عبارتاند از: تعداد چشمۀ بافر 2 و 3، خیسی توپوگرافی بافر 3، تراکم آبراهۀ بافر 1 و 3، تراکم گسل بافر 2 و سطح آبخوان بافر 1 و در فصل گرم عبارتاند از: تعداد چشمۀ بافر 2 و 3، خیسی توپوگرافی بافر 1، انحنای مقطع عرضی بافر 2، انحنای کل بافر 2، شاخص دما در بافر 3، تراکم گسل بافر 3 و سطح آبخوان بافر 1. بهطور کلی، میتوان نقشۀ شاخصهای تعداد چشمه، خیسی توپوگرافی، انحنای مقطع عرضی، انحنای کل، شاخص دما، تراکم گسل و سطح آبخوان برای کل سواحل خلیج فارس را مبنا قرار داد و نقشۀ نواحی دارای پتانسیل حضور چشمۀ زیردریایی را ترسیم کرد.
تخلیۀ آب زیرزمینی زیردریایی
خلیج فارس
ژئومورفومتری
ویژگیهای ساختاری
2019
03
21
165
176
https://ije.ut.ac.ir/article_70296_37d672d4e63c6feabaaa8be3088b0168.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارائه روشی جدید برای ارزیابی کیفیت هیدروژئوشیمیایی آبهای زیرزمینی با استفاده از الگوریتمهای هوش جمعی
حجت
امامی
سمیه
امامی
طی سالهای اخیر، افزایش میزان شوری و کاهش کیفیت آبهای زیرزمینی بهدلیل نفوذ و اختلاط آلایندهها، به یکی از چالشهای زیستمحیطی تبدیل شده است. این چالشها مخاطراتی جدی در راه توسعۀ جوامع بشری و سلامت انسان به وجود آوردهاند. بهمنظور جلوگیری از مخاطرات آتی و برنامهریزیهای مناسب برای حفظ منابع آبی، بررسی کیفی منابع آب زیرزمینی از موارد ضروری است. در پژوهش حاضر، روش هوش جمعی مبتنی بر الگوریتمهای فراابتکاری انتخابات و گرگ خاکستری بهمنظور تعیین مقادیر بهینه برای پارامترهای کیفی آب نظیر TDS، EC و SAR ارائه شده است. بهمنظور ارزیابی روشهای پیشنهادی، از دادههای مربوط به دشت بستانآباد طی دورۀ آماری 10 ساله (1382ـ 1392) استفاده شده و نتایج براساس استانداردهای ویلکاکس، شولر و پایپر بررسی شد. نتایج آزمایشها نشان میدهند آبهای زیرزمینی دشت بستانآباد برای مصارف کشاورزی و شرب در حد متوسط تا قابل قبول بوده و بهدلیل خورندگی و سختی کم، از نظر استفاده در صنعت مناسباند. بیشتر دادهها در کلاس C2S2 قرار گرفتند که برای مقاصد کشاورزی مناسب است. ضریب همبستگی بیش از 95 درصد، بیانکنندۀ دقت قابل قبول الگوریتم بهینهسازی گرگ خاکستری در مقایسه با الگوریتم انتخابات در تخمین پارامترهای کیفی آب زیرزمینی است.
آب زیرزمینی
الگوریتم بهینهسازی گرگ خاکستری
الگوریتم انتخابات
کیفیت آب
2019
03
21
177
190
https://ije.ut.ac.ir/article_70297_7a5ebc30ee8c8683cdae3056d06858e3.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بررسی آزمایشگاهی و عددی تبادلات هایپریک در حضور فرم بستر خیزاب و چالاب
نشاط
موحدی
امیراحمد
دهقانی
نیکو
ترات
مهدی
مفتاح هلقی
ناحیۀ هایپریک به ناحیۀ اشباع بلافاصله زیر بستر رودخانه گفته میشود که کارکرد بسیار مهمی در اکولوژی جانداران دارد. در این ناحیه، قسمتی از جریان آب سطحی اکسیژن و مواد مغذی را به جانداران میرساند و پس از طی زمان معینی دوباره به آب سطحی باز میگردد. تبادلات هایپریک بین جریان سطحی و جریان در محیط متخلخل رودخانه میتواند بر اثر وجود شکلهای مختلف بستر رودخانه ایجاد شود. خیزابها و چالابها ویژگیهای توپوگرافیکی هستند که در رودخانههای مستقیم، مارپیچی و شاخهای یافت میشوند. تغییرات فشار روی سطح این فرم بستر به ایجاد تبادلهای هایپریک منجر میشود. تخمین دقیق میزان این تبادلات و زمان ماند جریان میتواند در پروژههای احیای رودخانهها بسیار مفید باشد. بنابراین، در تحقیق حاضر ضمن بررسی آزمایشگاهی تأثیر فرم بستر خیزاب- چالاب بر تبادلات هایپریک، با بهکارگیری روش شبیهسازی گردابههای بزرگ، تغییرات فشار روی بستر شبیهسازی عددی شده و سپس مدل آب زیرزمینی و روش ردیابی ذرات برای شبیهسازی جریان در ناحیۀ هایپریک بهکار گرفته شد. نتایج نشان داد حلکنندۀ اینترفوم با مدل شبیهسازی به روش گردابههای بزرگ بهخوبی قادر است شرایط آزمایشگاهی را مدلسازی کند. بهطوری که پروفیل سطح آب را برای کل آزمایشهای تحقیق حاضر، با درصد خطای متوسط (MPE) 8/1 درصد برآورد میکند که با توجه به میزان اندک خطا در تخمین پروفیل سطح آب، میتواند تخمین دقیقی از فشار روی سطح فرم بستر و به دنبال آن میزان تبادلات هایپریک ارائه کند. بررسی مشخصات ناحیۀ هایپریک نشان میدهد با افزایش عدد رینولدز، تبادلات هایپریک افزایش یافته و زمان ماندگاری کاهش مییابد. همچنین، نتایج تحقیق حاضر نشان داد نمودارهای زمان ماند از توزیع مقادیر حدی تبعیت میکنند. در تحقیق حاضر، به طور متوسط 20 درصد جریان سطحی در تبادل با جریان زیرسطحی است.
اوپن فوم
تبادلات هایپریک
خیزاب- چالاب
زمان ماند
2019
03
21
191
204
https://ije.ut.ac.ir/article_70298_84d7637d3089689d25c557588e495d4f.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
بررسی تأثیر شاخصهای اکوهیدرولیکی در تحلیل رژیم جریان زیستمحیطی و شبیهسازی مطلوبیت زیستگاه با کاربرد مدل River2D با تکیه بر باززندهسازی اکولوژیکی رودخانۀ زرین گل
محمدحسن
نادری
مهدی
ذاکری نیا
میثم
سالاری جزی
علم جریان زیستمحیطی، ابزاری رایج برای ارزیابی پیامدهای تغییر رژیمهای جریان بر اکوسیستمهای آبی و تأمین حداقل جریان در حفاظت از گونههای آبزی است. هدف از پژوهش حاضر، فراهمکردن ملزومات برای مهیاشدن ابزار ارزیابی و طراحی پروژههای احیا و باززندهسازی زیستگاه رودخانة زرینگل با استفاده از شاخصهای اکوهیدرولیکی، هیدرومورفولوژیکی مبتنی بر شبیهسازی مطلوبیت زیستگاه است. به این منظور بر پایة چارچوب تحقیق، پس از مطالعات میدانی و توسعة مدل مطلوبیت زیستگاه برای گونة هدف، شبیهسازی هیدرودینامیکی جریان صورت گرفت و در نهایت رژیم جریانات اکولوژیک استخراج شد. نتایج نشان داد مدل River2D با برقراری ارتباط بین خصوصیات جریان مورد نیاز گونة سیاهماهی C.Capoeta gracilis و استفاده از روابط هیدرولیکی و هیدرولوژیکی، بیشترین و کمترین رژیم جریان مورد نیاز برای حفظ اکوسیستم رودخانة زرینگل را با توجه به نیازهای اکولوژیکی در ماههای فروردین و مهر بهترتیب معادل 09/5 و 89/0 مترمکعب بر ثانیه، با میانگین 79/1 مترمکعب بر ثانیه (معادل 84 درصد جریان طبیعی رودخانه) برآورد میکند. طبق نتایج تحقیق حاضر، در مطالعات زیستمحیطی منابع آب و مهندسی رودخانه، مدل دوبعدی هیدرودینامیکی River2D، قادر به شبیهسازی جریان، مدلسازی مطلوبیت زیستگاه گونة هدف و پیشبینی دینامیک زیستگاه برای محافظت از زیستگاه مناسب ماهی در اکوسیستمهای رودخانهای است. محاسبة جریان زیستمحیطی میتواند تخمین مناسبی برای ارزیابی پاسخ اکولوژیکی رودخانه به تغییرات مورفولوژیکی ایجادشده بر اثر فرایندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی باشد.
زرینگل
مساحت قابل استفادة وزنی
مطلوبیت زیستگاه
River2D
2019
03
21
205
222
https://ije.ut.ac.ir/article_70299_02bcb4b001a94e3d7034670d67322ed4.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارزیابی بحران فرونشست زمین و پیشروی آب شور دریا در آبخوان دشت میناب
رضا
جمور
مهدی
ایل بیگی
مسعود
مرسلی
در پژوهش حاضر براساس وضعیت تراز آب زیرزمینی منطقه طی دورۀ آماری 30 ساله (1365-1395) و همچنین بررسیهای صحرایی و حفر سه حلقه گمانه و بررسی وضعیت رسوبات در محل و آنالیز شیمیایی نمونههای برداشتشده از محل گمانهها، وضعیت فرونشست و نفوذ آب شور در دشت میناب بررسی شده است. بررسی تراز آب زیرزمینی منطقه نشان میدهد افت سطح آب در این آبخوان از سال 1380 شدت گرفته و بهطور متوسط سالانه حدود 46 سانتیمتر سطح آب افت کرده است. افت سطح آب در آبخوان موجب شده تا تراز سطح آب آبخوان نسبت به سطح دریا منفی شود و آب از سمت دریا به سمت آبخوان حرکت کند. بررسیهای ژئوتکنیکی در منطقه نشان میدهد علاوه بر افت سطح آب، وجود رسوبات تورمپذیر و انحلالپذیر در منطقه سبب افزایش شدت بروز عوارض فرونشست در سطح دشت شده است. درنهایت، منطقه از نظر خطر فرونشست به سه بخش کلی تقسیم شده است. در بخش ابتدایی آبخوان، فرونشست بیشتر از نوع تراکم لایههای آبرفتی است. در بخش مرکزی، فرونشست بیشتر از نوع گودال و ترک بوده و در بخش انتهایی آبخوان نیز احتمال ایجاد فرونشست کم است. بهطور کلی، این آبخوان همزمان با پدیدۀ فرونشست و پیشروی آب شور مواجه است و به برنامهریزی مناسب بهمنظور جلوگیری از نابودشدن آبخوان نیاز دارد.
افت سطح آب زیرزمینی
خاکهای مسئلهدار
دشت میناب
فرونشست
2019
03
21
223
238
https://ije.ut.ac.ir/article_70300_32755e1283c865ff6fc5e7db5e2db0ff.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
تعیین حریم کمّی چاهها به کمک مدل عددی بدون شبکۀ محلی پتروو-گالرکین در آبخوان محصور و آزاد در شرایط غیر ماندگار(مطالعۀ موردی: دشت بیرجند)
علی
محتشمی
سید آرمان
هاشمی منفرد
غلامرضا
عزیزیان
ابوالفضل
اکبرپور
در مطالعۀ حاضر برای نخستینبار حریم کمّی با استفاده از یک روش عددی در دو آبخوان محصور و آزاد تعیین و ترسیم شد. روش عددی به کار گرفتهشده، روش بدون شبکۀ محلی پتروو-گالرکین است که تا کنون در این حوزه و با این کاربرد استفاده نشده است. آبخوان محصور، هندسۀ منظمی دارد و شامل چهار چاه بهرهبرداری میشود. پس از مدلسازی سطح آب به کمک روش بدون شبکه، حریم کمّی چاهها در دورههای یکماهه، یکساله، دوساله و پنجساله ترسیم شدند و سپس تأثیر ضرایب هدایت هیدرولیکی و ذخیره در چگونگی گسترش شکل این ناحیه بررسی و ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با گذشت زمان، حریم کمّی چاهها گستردهتر میشود که ناشی از برداشت بیشتر و در پی آن، افت افزونتر سطح آب است. به طوری که برای حالتی که فقط چاه نخست در حالت بهرهبرداری باشد، عرض حریم در سال دوم 82/2 متر است و این مقدار در سال پنجم به 8/5 متر میرسد. همچنین، با افزایش ضریب، هدایت هیدرولیکی و ضریب ذخیرۀ مساحت و عرض حریم کم میشود، به بیانی دیگر، تعداد نقاطی که داخل حریم میافتند، کاهش مییابد. در مثال دیگری حریم چاه برای یک آبخوان واقعی ترسیم شد. آبخوان دشت بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی که از نوع آزاد است، ارزیابی شد. سطح آب مدلسازی شد و نتایج با دادههای مشاهداتی مقایسه شدند، بهطوری که خطای جذر میانگین مربعات برای این روش در حالت ماندگار و غیرماندگار بهترتیب 483/0 و 757/0 متر به دست آمد. این آبخوان 190 حلقه چاه دارد که از این میان، دو چاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. در نهایت، حریم کمّی برای دو چاه انتخابشده ترسیم شدند. نتایج نشان دادند گسترش و توسعۀ این ناحیه در حالت واقعی هم بیشتر تحت تأثیر ضریب هدایت هیدرولیکی است.
آبخوان واقعی
حالت ناپایدار
حریم چاه
روش بدون مش
2019
03
21
239
255
https://ije.ut.ac.ir/article_70301_30cb747295390571100be52ba4f24c42.pdf
اکوهیدرولوژی
اکوهیدرولوژی
2423-6098
2423-6098
1398
6
1
ارزیابی سیستمهای مختلف سرمایش گلخانه در اقلیمهای متنوع ایران با توجه به کاهش منابع آب
توحید
جعفری نژاد
امیرحسین
فتحی
حسین
یوسفی
کیانوش
چوبینه
هدف از پژوهش حاضر، ارائۀ چارچوبی است که فنی-اقتصادیترین سیستم سرمایش را با توجه به اقلیمهای مختلف آب و هوایی ایران، قیمت حاملهای آب و انرژی، و شرایط کشت مناسب محصول برگزیند. همچنین، سیاستگذار را قادر سازد تا بهگونهای قیمت آب را تعیین کند تا کشاورز کممصرفترین سیستم سرمایش را از نظر مصرف آب برای گلخانه برگزیند. سه نوع مختلف سیستم سرمایش شامل سیستمهای فن و پد تبخیری، انبساط مستقیم و چیلر جذبی برای پنج اقلیم آب و هوایی متنوع ایران ارزیابی شده است. ارزیابی در سه سناریو صورت میگیرد که در آن سناریوهای نخست و دوم تمام سیستمهای سرمایش را تحت قیمتهای فعلی و واقعی آب بررسی میکند، در حالی که سناریوی سوم قیمت بهینۀ آب را بهگونهای اختیار میکند که سیستم سرمایش با کمینۀ مصرف آب انتخاب شود. نتایج نشان میدهد سیستم سرمایش فن و پد که قبلاً باور بر این بود که فنی-اقتصادیترین سیستم سرمایش برای گلخانههای ایران است، در حقیقت فنی-اقتصادیترین سیستم سرمایش برای تمام اقلیمهای آب و هوایی ایران نیست و سیستم سرمایش انبساط مستقیم (تراکمی) با میانگین هزینۀ معادل سرمایش 0427/0 و 2733/0 دلار بر کیلووات ساعت سرمایش در مقابل 0510/0 و 8264/0 دلار بر کیلووات ساعت سرمایش میانگین هزینه معادل سرمایش سیستم سرمایش فن و پد، بهترتیب در سناریوهای اول و دوم برتری یافته است. درنهایت، سناریوی سوم اینگونه پیشنهاد میکند که با افزایش 4/17 درصدی قیمت آب، کشاورز متقاعد خواهد شد تا در سراسر اقلیمهای آب و هوایی ایران، سیستم سرمایشیای انتخاب کند که کمترین میزان مصرف آب را دارد.
پیوند آب-انرژی-غذا
سیستم سرمایش
سیاست آب
صرفهجویی در آب
گلخانه
2019
03
21
257
265
https://ije.ut.ac.ir/article_70302_cb2fe56869089ca5508c0834445587a8.pdf